به گزارش سفرنیوز، دبیر ستاد مرکزی هماهنگی خدمات سفر معتقد است: آنچه در حکایت اقامتگاههای بومگردی واقعیت دارد، پیشگامی انسانهایی است که فراتر از بخشنامه و شیوه نامه اندیشیدند و عمل کردند.
محمد ابراهیم لاریجانی دبیر ستاد مرکزی هماهنگی خدمات سفر در واکنش به اخبار منتشر شده درباره اقامتگاههای بوم گردی و اینکه برخی از هتلداران با موجودیت این اقامتگاهها در شهرها مخالف هستند و آنها را رقیب هتلها می دانند، یادداشتی را ارسال کرد.
در این یادداشت آمده است: خوشبختانه پس از پیگیریهای مجدانه تعدادی از اهالی فرهنگ و هنر و طبیعتگردان و بوم گردان و فعالان گردشگری بومی و روستایی و میراثی و پس از طی مسیری سخت ولی شیرین سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری در سالهای اخیر قانع شد که اقامتگاههای بوم گردی را به رسمیت بشناسد و چند سالیست که اتفاقا حمایت های موثری را هم معمول می دارد و حتی شیوه نامه صدور مجوز برای فعالان بوم گردی را هم در دست تهیه دارد.
روستای گرمه
اما آنچه در حکایت اقامتگاههای بوم گردی واقعیت دارد، پیشگامی انسانهایی است که فراتر از بخشنامه و شیوه نامه اندیشیدند و عمل کردند و کلید کاری را زدند که امروز در سازمان تخصصی گردشگری به عنوان یکی از انواع اقامتگاهها ملاک عمل است.
اما حال که راه پر فراز و نشیب راه اندازی این اقامتگاهها طی و مشکلاتی نظیر مرجع صدور مجوز و چگونگی نظارت بر آنها نیز هموار شده ، زمزمه هایی در خصوص کارکرد این گونه اقامتگاهها شنیده میشود.
برخی معتقدند اینها همان خانههای روستاییاند و دامنه جغرافیایی شان به روستا محدود است. برخی معتقدند آنها همان هتلهای سنتی هستند در حالیکه در فلسفه وجودی و ایجادی این گونه اقامتگاهها، نه قرار بوده روستا محور باشد و نه قرار بوده صرف اقامت و اسکان محور باشد. یعنی اقامتگاه بومگردی هدفی فراتر از اینکه فقط در جغرافیای یک روستا قرار بگیرند، دارد و هدفی فراتر از اینکه فقط مسافری را اقامت شبانه بدهند، دارد.
خانه نقلی
در یک هتل سنتی، عمدتا یک ساختمان میراثی به کاربری هتل در میآید و مانند همه هتل های غیرسنتی، خدمات هتلی میدهد همان تخت و باکس ، همان صبحانه، همان ناهار و همان خدماتی که در هتل های سایر نقاط کشور به مسافر ارایه می شود در هتل سنتی هم ارایه می شود، به عبارتی فقط ساختمان سنتی است و در و پنجره و پرده و گلدوزی ها و کمی هم صنایع دستی.
در حالیکه در اقامتگاه بوم گردی، ما با چنین هتلی مواجه نیستیم بلکه با یک خانه مواجهیم. کادر آموزش دیده و آشپز حرفهای که ۲۵ نوع سالاد می آراید، از ما پذیرایی نمی کند بلکه زن و مرد خانه هستند که زندگی معمولی خود را می کنند و غذای محلی خود را می پزند و ما هم چند روزی میهمانشان هستیم.
در خانه های بوم گردی چیزی میخوریم که صاحب خانه میخورد و یا فرهنگ غذایی شان است. آنگونه میخوابیم که فرهنگ و آداب آن منطقه و آن خانه است. اینجا آمده ایم که یک دست رختخواب به ما بدهند پهن کنیم و بیاساییم.
اینجا درجه کم و زیاد پکیج و موتورخانه و سیستم هواساز و گرمایش نداریم با کرسی گرم می شویم مثل همه اهالی. مثل آنچه در تاریخ و فرهنگ ما بوده است. در خانه های بوم گردی میراث فرهنگی و صنایع دستی ترویج و احیاء شده است . در این خانه گاهی آخر شب اهالی خانه دور هم جمع می شوند و با هم شب نشینی دارند شاهنامه میخوانند یا فال حافظ می گیرند. کودکان همسایه ها و اتاق های مجاور با هم بازی میکنند گاهی لی لی .مربای خانگی و نان داغ که مرد خانه تهیه می کند . از طرفی این کارکرد فقط در روستا نیست امروزه در بسیاری از شهرها و حتی کلان شهرها، بافت تاریخی و کوچه پس کوچه های آشتی کنان داریم که هر یک از خانه های داخل این بافت تاریخی می تواند یک خانه بوم گردی باشد و این رسالت بزرگ فرهنگی را به دوش بکشد.
گیله بوم
هیچ منافاتی ندارد که خانه بوم گردی در محله پامنار یا عودلاجان در مرکز پایتخت، تهران باشد یا در بافت تاریخی مرکز شهر یزد یا کاشان یا شیراز باشد یا در یک روستا باشد یا در یک منطقه کویری یا کوهستانی. مهم آن کارکردی است که خانه دارد . یک خانه با معماری سنتی همخوان با منطقه ای که در آن واقع شده و در هر جغرافیایی اعم از شهر یا روستا کویر یا کوهستان جنگل یا ساحل.
خانه ای که ارزش های معماری ایرانی و اسلامی خود را حفظ کرده ، مصالح همخوان با منطقه و محیط زیست دارد ، تجهیزاتش سنتی است، ابزار و اثاثیه و لوازمش سنتی و صنایع دستی است، ساکنینی دارد با فرهنگ بومی و منطقه خود، مطبخی دارد به بلندای تاریخ و فرهنگ غذایی این مرز و بوم که پذیرای رهگذران و مسافران و خسته دلانی است که میخواهند دمی در سایه تاریخ و فرهنگ و ریشه های پر افتخارشان بیاسایند.
اینجا به هزار و یک دلیل هتل سنتی یا خانه روستایی و یا هر اقامت گاه دیگری که می شناختیم نیست اینجا اقامتگاه بوم گردی است.