به گزارش سفرنیوز، مالزی میخواهد قطب علمی جهان اسلام شود و ایرانیان از پرسود ترین بازارهای گردشگری اموزش در این کشورند، این کشور درراستای این هدف چگونه عمل میکند سوالی است که از نمایندگان بازاریابی این کشور درایران پرسیدیم.
اوایل تیرماه 93 هتل هویزه تهران شاهد برگزاری همایشی بود که تحت عنوان آشنایی با دانشگاه های مالزی با هدف های بازاریابی و مارکتینگ در زمینه جذب دانشجو از ایران به دانشگاه های مالزی برگزار شد.
این همایش که نمونه کاملی از بازاریابی برای توریسم تحصیل و آموزش را ارائه میداد با حضور گروهی ازنمایندگان دانگشاه های مالزی که برخی از آن ها فارغ التحصیلان ایرانی بودند که عمدتا به عنوان نمایندگانی از دانشگاههای متبوع خود در مالزی ویا بعنوان همکار دربخش بازاریابی دردپارتمان منطقه ای خاورمیانهای در هماهنگی با وزارت علوم ایران بزرگترین همایش را در راستای تحقق هدف تعیین شده وزارت علوم مالزی در ایران برگزار کردند.
هدفی که طبق آن تا سال 2020تعداد دانشجویان جذب شده باید به 200 هزار دانشجو ی خارجی افزایش یابد. این هدف در سال 1997 ازسوی دولت مالزی اعلام شد و در سال 2002 هدف بالاتری اعلام شد و آن تبدیل مالزی به عنوان قطب علمی خاورمیانه بود. اکنون نمایندگان دانشگاههای مختلف مالزی در27 کشور مختلف جهان برای جذب دانشجو فعالیت می کند.
برای درک بیشتر و بهتر فعالیت های جاری در مالزی و سیاستهای جذب گردشگرتحصیلی یا آموزشی به مالزی و اهمیت آن با گروه فعالان حاضر در تهران در هتل هویزه دیدار کردیم.
ابتدا با "سید محمد امین میر هاشمی" رایزن دفتر منطقه ای خاورمیانه دانشگاه مالایا که بهترین و قدیمی ترین دانشگاه مالزی است، وارد گفتگو شدیم. او پیشتر در ماموریت پیشین خود در کردستان عراق بوده و دوماه پیش از این نیز در کردستان عراق بوده و قبل از آن نیز سفری به پاکستان داشت.
سید محمد امین میرهاشمی " که دانشجوی دوره دکتری مدیریت در دانشگاه مالزی و رایزن دفتر منطقهای خاورمیانه ی این دانشگاه است میافزاید: در 9 سال گذشته مالزی بیش از 4000 دانشجوی خارجی فقط از منطقه خاورمیانه جذب کرده است. از سال 90 با اخذ مجوز از وزارت علوم تحت عنوان موسسه نهضت پیشگام پاسارگاد" برای اعزام دانشجو به مالزی دریافت کردیم.
دریک مقایسه کوتاه میان ایران و کردستان عراق و پاکستان از نظر وضعیت جذب دانشجو به مالزی شرایط چگونه است؟
کردستان عراق از سال گذشته به این سو از نظر تعداد دانشجویان بیشتری را به مالزی فرستاده است. البته بیشتر دانشجویانی که از کردستان عراق به مالزی می روند درمقطع لیسانس تحصیل می کنند اما در پاکستان برعکس بیشتر برای مدرک دکترا و فوق لیسانس سفر میکنند. ایران هم درگذشته بیشتر برای مقطع لیسانس میرفتند اما اخیرا بیشتر گرایش ها به مدرک دکترا و فوق لیسانس بیشتر شده است.
هم اکنون 4 دانشگاه مالزی دارای نماینده انحصاری درایران هستند. حدود 18 موسسه با مجوز وزارت علوم برای اعزام به مالزی وجود دارد. از سال 2002 این اعزام دانشجو به مالزی رشد یافتو حدود 18 موسسه با مجوز وزارت علوم برای اعزام دانشجو به مالزی وجود دارد.
سیاست جذب دانشجو برجه اساسی و طبق چه مدلی درمالزی شکل گرفته و پیش برده شده است؟
از سال 1997 وزارت علوم مالزی تصمیم گرفت مالزی را مبدل به یکی از قطبهای دانشگاهی دنیا کند. این سیاست کلان مالزی و مدل توسعه ای است که مالزی تعریف کرده بود. در سال 2002 دپارتمانی تاسیس کرد به نام دپارتمان بازاریابی بینالمللی برای جذب دانشجوی خارجی که دفترهای متعددی در کشورهای مختلف داشت. مسئول بازاریابی منطقه ای آن در دبی است که ایران را با 26 کشور دیگر در منطقه پوشش می دهد. دفتر دیگر در اندونزی است که برای کشورهای جنوب شرقی اسیا بازاریابی میکند. مالزی درمورد کشورهای پیشرفته غربی فقط سیاست تبادل دانشجو دارد که برای مدت یک سال واحدهایی را که اعتبار بینالمللی دارند و تایید شده هستند در مالزی میخوانند. اما مالزی ازاین کار نیز هدف مشخصی دارد اولا این اقدام سبب میشود که مالزی با حضور دانشجویان از ملیت های مختلف شرقی و غربی واقعا به یک دانشگاه بین المللی مبدل شود. دوم این که این تبادل دانشجو سبب می شود که حدود 2 تا 5 درصد رتبه این کشور در رنکینگ جهانی و بین المللی دانشگاه های دنیا بالاتر برود.
درمقام مقایسه شرایط میان ایران و مالزی را چه طور می بینید؟
من به عنوان یک ایرانی در مقام مقایسه آرزویم این است که چنین فعالیت هایی را در ایران مشاهده کنیم. بخصوص که ایران کشش و بنیه علمی بسیار بالایی برای این که مبدل به قطب علمی جهان اسلام شود دارد. اما مالزی میکوشد که تا 2020 مبدل به قطب علمی جهان اسلام شود وطبق اهدافی که در سال 1997 تعیین کرده تا زمان مورد نظر قرار است 200 هزار دانشجوی خارجی جذب کند. درحال حاضر این تعداد به 95 هزار دانشجو رسیده است. از سال 2008-9 وزیر علوم مالزی اعلام کرد که قصد دارد کشور را مبدل به قطب علمی جهان اسلام کند. درحال حاضر هیچ رقیب جدی ندارد اما ایران تنها کشوری است که بالقوه تمام قابلیتها را برای این که در رقابت با مالزی قرار بگیرد، دارد. اولا ایران بنیه علمی بالایی دارد که مالزی ندارد. به این معنا که علاقه به تحصیلات دانشگاهی درایران یک فاکت و واقعیت تاریخی است این یک فاکتور مهم و انگیزه روانی موثر است. دوم این که ایران از نظر سطح تحقیق بخصوص در برخی رشته ها مثل نانو تکنولوژی در سطح خوب و معتبری است.
با این همه ایران هیچ جایگاهی در رنکینگ دانشگاه های جهان (SQ)ندارد. علت آن چیست؟
علتش برخلاف تصور کلی سیاسی نیست. مالزی هم اکنون 5 دانشگاه زیر رده 500 در جدول QS دارد . اما 15 درصد از رنکینگ این کشور دراین جدول به دلیل جذب و حضور دانشجویان بین المللی و خارجی است. فاکتور تعیین کننده دیگر تبادل دانشجوی خارجی است که 5 درصد سطح دانشگاه را بالا می برد. بنابراین ایران خودبخود و درهمان ابتدای کار 20 درصد از امتیاز را در جدول رتبه بندی دانشگاه های جهان از دست میدهد.
ایران اگر بخواهد به یک قطب علمی یا قطب تحصیلات بشود چه پیش نیازهایی دارد؟
ایران برای این که بتواند به یک قطب علمی یا قطب تحصیلات در جهان بشود نیاز به این فاکتورهای موثر دارد. ایران نیاز دارد که دست کم یک دانشگاه زیر رنک 100 داشته باشد تا بتوند ادعا کند در سطح آکادمیک رتبه بالایی دارد. درسطح جهانی دانشگاهها به سه دسته تقسیم میشوند. نخست دانشگاه های صرفا آموزشی که صرفا در حد لیسانس و فوق لیسانس دانشجو تربیت می کنند. دوم دانشگاه هایی که تولید کننده علم هستند . این دانشگاهها دارای مراکز معتبر پژوهشی و تحقیقاتی هستند و در تولید علم حضور فعال و موثر دارند. نامشان مرتب در تحقیقات علمی شنیده میشود و بخشی از بار تولید علم را در سطح ملی و جهانی به عهده دارند. ایجاد علم بخودی خود از نظر مالی هیچ ارزشی ندارد. اما اکنون دانشگاه نوع سومی هم هست که هم تولید علم میکنند و هم علم تولید شده را مبدل به پول می کنند. و درآمد زایی دارند. کره جنوبی و ژاپن و آلمان و کشورهای پیشرفته اغلب این گونه دانشگاه ها را دارند که به آن دانشگاه های جامع میگویند.
درایران فاکتورهای دیگری نیز برای کسب رتبه در جدول رنکینگ دانشگاه های جهان وجود دارد. مثلا برخورداری از استادان متخصص و معتبر جهانی در داخل و خارج از کشور. کشوری مثل مالزی چنین استادانی را دراین حد گسترده ندارد درنتیجه استاد ان خوب را با پول تمین می کند و با پول انها را جذب میکند و همین کار هم این کشور را موفق کرده است که با دستمزد خوب و امکانات خوب بتوند استاد بین المللی معبر با کیفیت بالا را در دانشگاههای خود به کار بگیرد. اما ایران وجود استادان درجه یک ایرانی در سراسر جهان این فرصت را به کشور میدهد که با سرمایه گذاری و هزینه کمتری بتودند از استادان معتبر و درجه یک خود استفاده کند زیرا عرق ملی دربیشتر استادان ایرانی شاغل در مراکز علمی خارج از کشور بسیار بالاست. جذب چنین استادانی به راحتی می تواند رنکینگ دانشگاه های ایران را بالا ببرد.بیشتر این استادان در آرزوی بازگشت و خدمت به کشور و میهن خود هستند و مشکل بزرگ آن هانبود امکاناتی است که از آب خوردن هم راحت تر در کشورهای پیشرفته دراختیار دارند.
برای جذب متخصصان واستادان وطن پرست ایرانی چه کاری را درگام اول موثر می دانید؟
اگر مرکزی برای جذب و حمایت وبازگرداندن این استادان ای رانی و لااقل ایجاد ارتباط میان آن ها با دانشگاه های ایران ایجاد شود و دانشگاهها ملزم به استفاده وهمکاری با این استادان شوند، دراین صورت ایران میتواند گام بسیار بزرگی برای بالا بردن سطح علمی و اعتبار آکادمیک دانشگاههای خود بردارد و فاصله ها را کم کند و حتی از صورت یک مصرف کننده صرف دربرخی رشتههای علمی مبدل به تولید کننده شود. "پرفسور سمیعی" نمونه ای از این قبیل استادان طراز اول ومعتبر ایرانی است . او گفت که می خواهیم کاری کنیم که ایران به چنین جایگاهی برسد که از طریق ایجاد مرکز مغز و اعصاب، اروپاییان و امریکایی ها برای تحصیل و کسب دانش درباره دانش جراحی مغز و اعصاب و علوم مغز به ایران بیایند. این یعنی چی؟ آیا ما سوابق علمی خاصی در این رشته داریم؟ بعید است. اما پرفسور سمیعی دارای چنان اعتباری است که با تاسیس مرکز مغز و علوم اعصاب بتواند هم هزینه مالی لازم را جذب کند و هم اعتبار علمی خود را دراین راه به کار بگیرد.
نکته یا گام مهم دیگر موانع موجود برسر آموزش دروس به زبان انگلیسی است. به هرحال باید قبول کنیم که زبان انگلیسی زبان علم است ودر همه جهان هرکس با هر تعصب یا نگرشی نسبت به زبان ملی خود این زبان را به عنوان تنها زبان مشترک علوم قبول کرده است.بنابراین باید کاری کرد که هرچه سریعتر نه فقط دانشجویان مسلط به زبان انگلیسی شوند بلکه امکان تدریسی دروس به زبان انگلیسی در کشور فراهم شود.
موقعیت جغرافیایی ایران هم فرصت مناسب دیگری برای رقابت با کشوری مثل مالزی است که می تواند دانشجویان خارجی منطقه خاورمیانه و شرق آسیا را بخود جذب کند و از نظر جغرافیایی جذابیت زیادی دارد. اما درکل فرهنگ سازی هم لازم است و فرهنگ سازی برای جذب دانشجوی خارجی سخت تر از بازاریابی است.