به گزارش سفرنیوز، دولت يازدهم از ابتداي كار روي جذب گردشگر و ايجاد ظرفيتهاي لازم در زمينه جذب گردشگر تاكيد كرده است و مدعي است در يك سال گذشته ميزان گردشگران خارجي كه از ايران بازديد كردهاند، رشد چشمگيري داشته است و مسئولان برنامههاي خود را براي بازديد حداقل 10ميليون توريست در سالهاي آينده آماده ميكنند.
صنعت گردشگري در دوران مدرن، به صنعتي پرسود تبديل شده است به گونهاي كه بسياري از كشورها بهويژه جوامع توسعه يافته از تمامي ظرفيتهاي خود براي جذب گردشگران خارجي كه تجارتي عظيم و البته پاك است، استفاده ميكنند. گسترش صنعت توريسم نه تنها به اقتصاد كشور و ايجاد مشاغل جديد كمك ميكند بلكه عامل مهمي براي شناسايي آداب و رسوم و فرهنگ كشور و ايجاد زمينههاي فرهنگي ميان كشورهاي مختلف است. در ايران اما با وجود ظرفيتهاي مناسب طبيعتگردي، وجود اماكن تاريخي و فرهنگي و به تازگي ايجاد ظرفيتهاي لازم براي گردشگري درماني، نگاه مشخص و ثابتي براي افزايش جذب توريسم و ارتقاي صنعت گردشگري وجود ندارد و سياستگذاريهاي مربوط به اين حوزه نيز چون بسياري از امور، تابعي از سياستهاي كلي دولتها در هر دوره است. شاهد اين امر هم نگاه منفي دولتهاي نهم و دهم در برقراري ارتباط با ساير كشورهاست. مسلماً اجراي چنين سياستهايي منجر به كاهش درآمدزايي دولت از طريق جذب گردشگر خارجي و ايجاد نوعي نگرش منفي به كشور ميشود. دولت يازدهم اما از ابتداي كار روي جذب گردشگر و ايجاد ظرفيتهاي لازم در زمينه جذب گردشگر تاكيد كرده است و مدعي است در يك سال گذشته ميزان گردشگران خارجي كه از ايران بازديد كردهاند، رشد چشمگيري داشته است و مسئولان برنامههاي خود را براي بازديد حداقل 10ميليون توريست در سالهاي آينده آماده ميكنند. با وجود اظهارات مسئولان ميراث فرهنگي مبني بر تغيير نگاه دولت به مساله توريسم، تا به حال اقدام قابل توجهي در اين زمينه انجام نشده است به طوري كه در حال حاضر، بسياري از مديران ميراث فرهنگي استانها از كمبود اعتبار گلهمند هستند و طبق اطلاعات موجود پروژههاي مربوط به پژوهش و مرمت آثار تاريخي، فرهنگي و رفاهي آغاز نشده است.
البته با وجود تمامي كاستيها، به اعتقاد من بايد به دولت و سازمان ميراث فرهنگي فرصت داد تا در اين زمينه برنامهريزيهاي لازم را انجام دهند و با مشورت كارشناسان حوزه گردشگري گامهاي خود را بردارند. بهطور حتم، ايجاد زمينههاي جديد براي جذب توريسم، نيازمند تدابيري است كه بايد مد نظر مسئولان حوزه گردشگري قرار بگيرد. تغيير نگاه مسئولان فرهنگي و از بين بردن برخی از محدوديتهاي اجتماعي و فرهنگي كه سر راه گردشگران خارجي وجود دارد و ميدان فعاليتهاي آنان را محدود ميكند در كنار تغيير رفتار فرهنگي مردم و ارائه آموزشهاي لازم براي پذيرش توريسم و همراهي با او اولين گام براي افزايش جذب گردشگر در كشور است. واقعيت اين است كه گردشگران خارجي علاقه دارند تعطيلات خود را در كشوري بگذرانند كه مردم با آنها به عنوان موجوداتي عجيب و گاه مزاحم و مخل نظم اجتماعي برخورد نكنند.
توجه به اين امر و تغيير نگاه مسئولان و مردم به همراه ايجاد زيرساختهاي گردشگري همچون تدارك امكانات مناسب و به روز حمل و نقل هوايي و زميني، ساخت هتلهايي با كيفيت بالا، ارائه خدمات رفاهي مناسب، نظارت كافي بر بازارهاي مورد توجه توريست و استاندارد كردن قيمتها و مهمتر از همه توجه به مقتضيات زيستي و بومي توريسم و تفاوتهاي فرهنگي موجود ميان كشورها ميتواند ما را به برنامههاي چشمانداز جذب 20 ميليون توريست به ايران نزديك كند. ضمن اينكه عمدهترين دستاورد حضور گردشگران خارجي به ايران تنها محدود به حوزه فرهنگي نيست بلكه، از حيث سياسي نيز به بهبود روابط كشورها و زدودن تصويرهاي غلطي كه در رسانههاي خارجي از وضعيت ايران ساخته ميشود كمك ميكند. نبايد فراموش كرد هر توريست ميتواند سفير فرهنگي براي شناساندن كشورمان به ساير كشورها باشد و به ايجاد ارتباط فرهنگي ميان مردم ايران و ساير كشورهاي جهان كمك كند. علاوه بر اينكه در دنياي امروز گسترش ارتباطات و فرا رفتن روابط اجتماعي از مرزهاي سياسي موجب شده است تا انسانها علاقهمند به كسب تجارب جديد و آشنايي با فرهنگهاي گوناگون باشند.
از اين رو، ضروري است تا با تاكيد بر نگاهي مشخص و به دور از هر گونه سياسي كاري بر صنعت توريسم به عنوان صنعتي پاك و پر درآمد توجه شود و سياستهاي لازم متناسب با فرهنگ ايراني و فرهنگ ساير كشورها با توجه به تمامي تفاوتهاي فرهنگي و با آگاهي از نيازها و خواستههاي گردشگران خارجي تدوين و اجرا شود. همچنين، توجه به امكانات بخش خصوصي و فراهم كردن زمينههاي مالي و اجتماعي مناسب براي بخش خصوصي ميتواند به مسئولان دولتي كمك كند تا بخش عظيمي از مردم را در بحث فرهنگسازي و پذيرش توريست با خود همراه كرده و از عوايد آن بهره ببرند.