به گزارش سفرنیوز، سالهاست كه در كشور، چشماندازي به بزرگي 20 ميليون نفر در سال هدف گذاري شده است ولي هيچ «نقشه راهي» براي چگونگي توسعه گردشگری وجود ندارد و طرح مستند و جامعنگري هم ملاك عمل نيست.
سالهاست كه در كشور، شعار توسعه گردشگري به گوش ميرسد و چشماندازي به بزرگي 20 ميليون نفر در سال هم هدف گذاري شده است. ولي هيچ «نقشه راهي» براي چگونگي توسعه و روشهايي كه بر اساس آن بتوان اين هدف را تحقق بخشيد وجود ندارد و طرح مستند و جامعنگري هم ملاك عمل نيست. بديهي است كه وقتي نقشهاي يا طرح جامعي براي كاري وجود نداشته باشد به هر جا كه برويم درست است. اين شرح حال اين روزهاي صنعت گردشگري كشور است. همه مسئولين، دغدغه توسعه گردشگري را دارند برخي به بيست ميليون نفر توريست در افق 1404 ميانديشند و برخي هم عملياتيتر به هفت و نيم ميليون نفر در سال92 يا 93 فكر ميكنند. برخي هم دامنه تفكراتشان را به موضوعاتي نظير ويزاي الكترونيك، لغو رواديد، آموزش و شركت در نمايشگاههاي خارجي و مسائل نرمافزاري ديگر گسترش ميدهند. ولي به نظر ميرسد مشكل اصلي ما، تعداد و كميت گردشگران نيست بلكه مشكل زيرساختهاي ناقص كشور در حوزه گردشگري است. به عبارتي نبايد نگران آمدن ويا نيامدن توريست به كشور باشيم بلكه نگراني اصلي اين است كه اگر درها باز شود و گردشگران بيايند چگونه پذيرايي كنيم و چگونه و كجا آنها را اقامت دهيم. واقعا مشكل اصلي صنعت گردشگري در حوزه توسعه گردشگري خارجي، زيرساختها بخصوص هتل، فرودگاه، پرواز و هواپيماست. واقعا 20ميليون نفر توريست خارجي در افق 1404 يا 7 ميليون نفر در سال 92 يا 93 با كدام هواپيما و در كدام فرودگاهها فرود خواهند آمد يا در كدام هتلها قرار است اسكان داده شوند. واقعيت امروز صنعت گردشگري كشور اين است كه كشور، آماده پذيرايي از توريست خارجي با حجمي به مراتب پايينتر از اين رقم هم نيست. همين امروز با تعداد كم توريستي كه با تور به كشور ميآيند، مشكل اقامت و هتل، دغدغه اصلي تورگردانان است. اكنون در برخي از مواقع، جاي خالي يا هتل مناسبي براي اسكان گردشگران خارجي وجود ندارد. حال با چه پشتوانه و با چه منطقي اينقدر در پي توسعه گردشگري و اعداد 20 ميليون و كمتر و بيشتر هستيم. بدون اينكه اقدام جدي و ضربتي در توسعه و تكميل زيرساختها داشته باشيم و بيتوجه به اينكه اگر تور گردشگري بيايد و امكانات نباشد حيثيت ملي و اعتبار گردشگري كشور تخريب ميشود. و احياي مجدد آن سالها به طول ميانجامد. و بيتوجه به اينكه اگر دوميليون گردشگر خارجي با تورهاي برنامهريزي شده به كشور بيايند امكانپذيرش و اقامت يا وجود ندارد يا به سختي امكانپذير است. و بيتوجه به اينكه هنوز به بيش از 80 درصد از كشورهاي جهان يا كشورهاي بازار هدف، پرواز مستقيم نداريم و مبادي ورودي بينالمللي زميني يا دريايي جدي و فعالي هم وجود ندارد. بيتوجه به اينكه كلنگ جدي و اثر بخشي به جز موارد خاص در موضوع پروژههاي عمراني و زيرساختي در حوزه گردشگري بر زمين نزدهايم. يا هنوز به تعداد لازم راهنماي مسلط به زبانهاي مختلف نداريم يا حتي يك باب سرويس بهداشتي فرنگي در مسير زميني اصفهان به شيراز نداريم يا دهها مشكل زيرساختي ديگر.حال در اين وضعيت چگونه به راحتي شعار 20 ميليون نفر سر ميدهيم؛ گويي برخي فكر ميكنند كه افق 1404؛ صد سال ديگر است غافل از اينكه فقط دوازده سال تا افق 1404 باقيمانده است. به راستي برنامهريزي استراتژيك صنعت گردشگري ايران به كدام سو بايد هدايت شود؟ استراتژي توسعه و رشد؟ يا استراتژي حفظ وضع موجود تا توسعه زيرساخت و اقدامات سخت افزاري؟، استراتژي اصلاح قوانين و تشويق سرمايهگذاري؟، يا استراتژي بازاريابي و تبليغات ؟ يا تلفيقي از همه اينها؟ فارغ از انتخاب هر راهبردي در مديريت گردشگري ايران؛ آنچه مهم است اين است كه، تا زماني كه توريست به ايران نيامده يك مشكل داريم و آن نيامدن توريست به ايران است. كه آن هم با عزم ملي و برنامهريزي تبليغي و بازاريابي جدي قابل رفع است . ولي اگر توريست به كشور بيايد و امكانات آماده نباشد و گردشگر با اخذ خدمات نامناسب و مشكلات فرهنگي و اجتماعي و عدم كيفيت سفر مواجه باشد و با تصويري نامناسب و خاطرهاي ناخوشايند كشور را ترك كند آن يك مشكل را به صد مشكل بدل كردهايم و بايد بدانيم كه بازاريابي و تبليغ در شرايط وجود ذهنيت منفي، صدها بار سختتر از بازاريابي در شرايط عادي و فعلي است.لذا شايد بهتر باشد گردشگري را تا فراهم شدن ملزومات اصلي و بخصوص تكميل و ايجاد زيرساختها با سرعت منطقي و حساب شدهتري توسعه داده و ايجاد عزم ملي براي توسعه زيرساختهاي گردشگري را در اولويت شعارهاي توسعه و جذب گردشگر قرار دهيم.