به گزارش سفرنیوز، باید به دنیا شناسانده و فهمانده شود که ایران در یک زمان، هم امکان اسکی روی برف را دارد و هم شنا. یعنی مزیتهای ویژه منابع آبی در ایران، معرفی شود.
سازمان جهانی جهانگردی، شعار امسال خود برای «روز جهانی گردشگری» که برابر با 27 سپتامبر (5 مهر) است را «گردشگری و آب؛ حفظ میراث مشترک» انتخاب کرده است. در واقع بنا بر این شده است تا کشورهای عضو، برنامههای خود در عرصه صنعت گردشگری را برپایه حفظ منابع آب، قرار دهند. اما آنچه تاکنون در کشور ما در جهت بهرهبرداری عاقلانه از منابع آب، بهویژه در این حوزه، صورت گرفته است، در خور توجه نبوده و حتی بهتر است بگوییم که کاری انجام نشده اســـت. دربـــاره کاستیها، نمونههای موفق جهانی و آنچه باید در این عرصه، در آینده انجام گیرد تا شاهد شکوفایی و پویایی حضور آب در گردشگری، چه از نظر جذب گردشگر و چه به لحـاظ وجــود آن بهعنوان یک عنصر حیاتبخش، باشیم، گفتوگویی با «علی رحیمپور» که از سال 1387 به این سو، معاون پژوهشکده گردشگری کشور است، انجام گرفته است که در ادامه میخوانید...
برای ورود به بحث، از چرایی نامگذاری شعار روز جهانی گردشگری در سال 2013 به نام «گردشگری و آب؛ حفظ آینده مشترک ما» بگویید.
هر سال توسط سازمان جهانی جهانگردی، براساس توسعه پایدار و حفظ منابع گردشگری، شعاری انتخاب میشود تا کشورهای عضو سازمان، برنامههای اجرایی خود را با این شعار تطبیق دهند و البته همه کمک کنند تا منابع گردشگری حفظ شود. با این هدف بود که از سال 1988، شعاری برای این روز در نظر گرفته شد. آنچه برای سال 2013 به تصویب رسید، «گردشگری و آب؛ حفظ آینده مشترک ما» بود. سال پیش نیز شعار «گردشگری و توسعه انرژی پایدار» تعیین شده بود. حدود 12-10 سال است که شعار روز جهانی گردشگری، در راستای توسعه پایدار، حفظ، نگهداری و بهرهبرداری خردمندانه از منابع است.
اما ارتباط صنعت گردشگری با آب، از نظر شما چگونه است؟ و تا چه اندازه اهمیت دارد؟
بههرحال، بخش عمدهای از منابع و ارائه تسهیلات ما در این حوزه، به منابع آب وابسته است. البته نه صرفا بهعنوان یک جاذبه اکوتوریستی مهم است، بلکه بهعنوان یک عنصر حیاتی که حفظ محیط طبیعی به آن وابسته است، اهمیت دارد. بههرحال، حملونقل در گردشگری حرف اول را میزند که طبیعتا همه اینها، مصرف انرژی و سوختهای فسیلی چون گاز، بنزین، نفت سفید و... را به دنبال دارد. به لحاظ حفظ آب، اگر شما به کشورهای موفق در حوزه گردشگری سفر کنید، حتی در بحث اثاث، پذیرایی و تورگردانی هم آب مقوله مهمی است. برای مثال، آنها در هتل، به شما میگویند که وظیفهمان این است که هر شب، ملحفه شما را تعویض و شستوشو کنیم. اما ما به شما توصیه میکنیم که هر شب تعویض نکنید چون هم مصرف آب بالا میرود و هم منابع آن، آلوده میشود. یعنی در اختیار شما میگذارند که اگر علاقهمند محیطزیست هستید، ترجیح بر این است که این اتفاق نیفتد. واقعيت این است که آنها، در جهت آگاهسازی و اطلاعرسانی بسیار میکوشند. حتی مقوله افزایش دمای زمین و گرمایش جهانی نیز که باعث افزایش درجه حرارت زمین میشود، آب شدن تدریجی یخچالهای دایمی را سببساز میشود. پس افزایش املاح و نمک در آبهای مصرفی، به دنبال آن خواهد آمد.
پس، از این رهگذر، میتوان این نتیجه را گرفت که پیشروی یا شور شدن آبها به ضعف گردشگری، منجر میشود؟
دقیقا. همانگونه که یخچالهای قطبی آب میشوند، آب دریاها و دریاچهها هم بالا میآید که یکی از نمونههای آن دریای مازندران است. همین اتفاق، باعث تهدید منابع اکوتوریستی هم میشود و گردشگری هم ضربه میخورد. از سوی دیگر، وقتی در اقدامی نابخردانه، روی رودخانههای منتهی به دریاچه ارومیه سد بستند، به خشکی و افزایش شوری آن انجامید. دریاچهای که روزگاری محل جذب گردشگر بود و میتوانست هنوز هم باشد، حالا خلأیی را به وجود آورده است. زیرا عاقلانه عمل نکردیم و برای زمینهای کشاورزی، بهدرستی زِهکشی صورت نگرفت. حالا هرقدر آب هم که بیاورید، نه باعث نجات دریاچه ارومیه میشود و نه زمینهای کشاورزی مجاور آن. در واقع هدف از این گفته، این است که باید در حوزه آب، بهرهبرداری عاقلانه انجام شود. اما نباید که ملاحظات صنعت گردشگری را هم از یاد ببریم. اما راهکار این است که برنامهریزیهای عمرانیمان، بر این پایه باید باشد. هرچه باشد، کشور ما از آن دست ممالکی است که در بحث آب، دغدغهمند است. بنابراین توجه ویژهای را میطلبد. به بیان بهتر، مدیریت منابع آب و توسعه صنعت گردشگری باید به شکلی توامان باشد.
در بخشی از صحبتهای خود، به یک مورد از عملکرد کشورهای شاخص در عرصه هتلداری، نسبت با آب، اشاره کردید. اما مشخصا میخواهم بدانم آیا مواردی در جهان وجود دارد که توسعه صنعت گردشگری و مدیریت منابع آب توامان، به شکل موفقی انجام گرفته باشد؟
عمده کشورها در زمینه گردشگری، منابع آب را طوری سامان میدهند که کمترین آلودگی را ایجاد کند. در واقع آنها، اجازه هیچگونه ساختوساز اعم از ویلاسازی و ساخت تاسیسات را نمیدهند. یعنی دریاها تا 100 متر، حریمی دارند که برای استفاده عموم مردم است.
اما ظاهرا در کشور، که منابع آبی محدودتری هم دارد، آنچه رخ میدهد، عکس آن چیزی است که در دنیا رایج است.
بله همینطور است. در کشور ما، اجازه بهرهبرداری به بخش خصوصی و ارگانهای دولتی داده میشود و به همین دلیل هم هست که در بخش سالمسازی دریا موفق نبودیم. هرچند استانداریهای گیلان، مازندران و گلستان، کمبود اعتبار را بهانه میکنند. امسال، بیشترین غرق شده را داشتیم. چون بعضیها به سواحل خطرناک صخرهای، رفته بودند. در سایر کشورها، تابلوهای اطلاعرسانی مناطق مناسبی برای شنا، احتیاط برای شنا و شنا ممنوع، نصب میشود اما در کشور ما هیچیک از اینها دیده نمیشود. حتی فصلهای مطلوب و در مقابل، نامناسب برای سفر به مناطق مختلف، اعلام میشود. از این گذشته، آلودگی خزر هم بیداد میکند. فاضلاب رشت، 50 سال است که به تالاب بینالمللی انزلی میریزد که آب آن هم، به خزر ریخته میشود و این، آلودگی خزر را دوچندان میکند. حتی بعضی از پزشکان، توصیه میکنند که در دریای مازندران، شنا انجام نشود.
علاوه بر این، به نظر میرسد که میتوان روی چشمههای آب گرم و چشمههای معدنی، هم حساب ویژهای باز کرد.
آبهای گرم و چشمههای معدنی متعددی در کشور ما وجود دارد که در حوزه گردشگری از آنها، بهرهبرداری غیراصولی به عمل آمده است.
بهرهبرداری غیراصولی در عرصه گردشگری به چه معناست؟
به این مفهوم که بهرهبرداری، بهگونهای صورت گرفته است که آلودگی را در پی داشته و آسیب زیادی را به آب و محیط وارد آورده است.
افق آینده نسبت آب در گردشگری ایران را چگونه میبینید؟ در واقع تصور میکنید چه باید کرد تا شعار «گردشگری و آب؛ حفظ آینده مشترک ما» در گردشگری ایرانی، متبلور شود؟
باید برنامهریزی کرد. گردشگری در ایران، تا به حال، بدون برنامهریزی پیش رفته است. در واقع باید منابع آبی که قابلیت استفاده دارند، شناسایی شوند. زیرا برنامه اگر باشد، کمترین آلودگی هم پیش میآید. دیگر آنکه نه تنها باید جاذبههای گردشگری آبی ایران به دنیا معرفی شود، بلکه در راستای جذب گردشگر و بازاریابی هم بايد کوشش شود. سواحل گرم جنوب، سواحل خزر، دریاچهها، رودها و رودخانهها، تالابها، سردابها و چشمههای آب سرد و چشمههای معدنی آب گرم از مواردی است که باید مورد عنایت قرار گیرد اما تنها به آن شرط موفق خواهد بود که برای آنها، ضوابط، قوانین و مقرراتی نوشته شود. باید دستگاههای مرتبط با آب چون وزارت نیرو، سازمان حفاظت محیطزیست، سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری، سازمان جنگلها و مراتع، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری را فعال کنیم و با همکاری استادان فعال در دانشگاهها و انجمنهای مردم نهاد، برنامه مدون و مشخصی ریخته شود و نشستهای تخصصی نیز برگزار شود تا همگان، به اهمیت آب در گردشگری، هم به لحاظ جاذبههای آن و هم از نظر اهمیت آن در ادامه حیات این عرصه، پی ببرند. شرکت در نمایشگاههای بینالمللی گردشگری که بیشتر هم در ارتباط با ورزشهای آبی هستند، هم موثر است. باید به دنیا شناسانده و فهمانده شود که ایران در یک زمان، هم امکان اسکی روی برف را دارد و هم شنا. یعنی مزیتهای ویژه منابع آبی در ایران، معرفی شود.
علاوه بر این، باید دریاچهها و تالابهایمان را به ثبت جهانی برسانیم. اما تاکنون کاری نکردیم. ثبت جهانی که تنها در عرصه فرهنگ و تاریخ نیست، بلکه در عرصه طبیعت هم هست که یکی از آنها، آثار طبیعی مبتنی بر آب است. پس، ما کاری بزرگ را در پیش داریم.