به گزارش سفرنیوز، اينکه گردشگري يک موضوع اقتصادي است يا يک مقوله فرهنگي، همواره در گردشگري ايران مورد بحث بوده است. نشستي با همين موضوع در حاشيه همايش گردشگري، چالشها و راهبردها در دانشگاه صنعتي شريف برگزار شد و ضرغام، قادري و وفادار به عنوان کارشناسان گردشگري به بيان نظرات خود پرداختند.
در همایش گردشگری چالش ها و راهبردهایی که از سوي دفتر مطالعات علمي دانشگاه شريف برگزار شد، نشستي با عنوان توسعه پايدار گردشگري تشکيل داد. که طي آن شرکتکنندگان به بحث درباره تعريف گردشگري، توسعه پايدار و شاخصهاي آن پرداختند و به پرسش مهمانان نيز پاسخ دادند.
حميد ضرغام عضو هيئت علمي دانشگاه علامه طباطبايي و دبير کميته علمي همايش گفت: گردشگري جنبههاي مختلف دارد و دوران جديدي است دريچههاي جديدي به روي ما باز کرده است. اگر صحبت از مزيت رقابتي بود در برنامه توسعه گردشگري به خصوص مزيتهاي رقابتي است که اهميت پيدا کرده است. اگر تا پيش از اين در سازمانها تکيه بر سرمايه کالبدي و اقتصادي بود حالا نقش سرمايه اجتماعي مشهود است که در حقيقت مشخصات دوران ما را که دوران جهانيسازي و فناوري اطلاعات است را آشکار ميکند که بعضاً اثرات تعيينکنندهاي بر برنامههاي توسعه گردشگري دارند.
يک در همين راستاي اين برررسيها جمعبندي مختصري از چالشهاي کليدي گردشگري تهيه کردم که مطمئنم که انديشمندان حاضر مسائل ديگري را باز خواهند کرد. اگر لازم شد صحبتهايي مطرح ميکنيم.
اکنون لازم است تا درک روشنتري داشته باشيم از اين که گردشگران دوران ما چه توقعي دارند از توسعه گردشگري.
لازم است در نظر بگيريم که نسبت سني بالا رفته، الگوي سفر تغيير کرده و خدمات اطلاعرساني نيز عوض شده است. ولي هنوز يک تحقيق قابل اعتمادي انجام ندادهايم که بدانيم گردشگر چه توقعي دارد برنامههاي تعريف شده به درست تبعيت نميکند و ما در نقطه پيشبيني شده براي گردشگرمان نيستيم. به نظرم بايد نوعي کمپين تبليغاتي راه بياندازيم در عين انعکاس واقعيتهاي منطقهاي و بومي ايجاد کنيم. يک نياز است بسيار پردرآمد هم است غير از آن که جهتدهي ميکند به برنامههاي ما.
تکيه روي توسعه گردشگري بومي بسيار پراهميت است و ميتواند کارساز باشد. تا حد زيادي کم توجهي شده يا خيلي بهاي درخوري داده نشده است. راهبردهاي جذب کارکنان در صنعت کارآمد نيست و بايد بازنگري شود. سرمايهگذاري در زيرساختها جدي بايد تلقي شود.
سيستم کارآمد و همپيوند حمل و نقل بايد به درستي در دستور کار قرار بگيرد و گردشگري و روشهاي صحيح توسعه پايدار از مهمترين چالشهاي گردشگري هستند.
اسماعيل قادري عضو هيئت علمي دانشگاه علوم و تحقيقات گفت: اگر بخواهيم راجع به بحث گردشگري و مديريت بحث کنيم شايد ساعتها وقت لازم است تا چالشهاي پيش رو را بررسي کنيم. در ايران يک سازمان متولي داريم که مسئوليت بخش گردشگري را به عهده دارد و بيش از 25 دستگاه دولتي و غيردولتي که به نوعي در گردشگري و توسعه گردشگري به نوعي درگير و تأثير گذارند . اما متولي و سياستگذار اصلي گردشگري سازمان ميراث و گردشگري است. در نتيجه وقتي نگاه ميکنيم به برنامههاي توسعه گردشگري دولتهاي مختلف در ساليان دراز در زمينه توسعه در قالب برنامههاي توسعه 5 ساله، گرشگري دچار نوسان اساسي بوده گاهي يک بند و گاهي 2 تا 3 بند به گردشگري اختصاص داده شده اما واقعيت اين است که اين بندها يا مواد قانوني که به عنوان بندهاي توسعه در برنامه آمده خيلي وقتها کمکي به توسعه گردشگري نميکند اصلاً اينها برنامه نيست، بلکه مواد اجرايي است که دستگاهها بايد انجام بدهند و آن را به عنوان تکليف خودشان، اسمش را ميگذارند برنامه و در مجلس تصويب ميشود.
اما واقعاً اگر بخواهيم به دنبال توسعه گردشگري باشيم چه کار بايد انجام دهيم؟ چگونه بايد به اين قضيه نگاه کنيم؟ اعتقاد من اين است که ابتدا بايد مشخص شود گردشگري ميخواهيم يا خير؟ آيا شرايط سياسي، اجتماعي، اقتصادي و ساختار کل سيستم ما اجازه توسعه گردشگري را ميدهد يا خير؟ اگر اين شرايط اين امکان را براي ما فراهم ميکند، اگر دنبال گردشگري هستيم بايد جايگاهش را تعريف کنيم.
مشکل عمده که ما داريم، تعريف گردشگري در فرهنگ است. يعني يکي از معضلات ما اين است که گردشگري زيرمجموعه بخش فرهنگ است. چه زماني که زيرمجموعه وزارت ارشاد بود و چه بعد از آن. اين يک خطاي اوليه و بزرگ است که ما را به بيراهه ميبرد. اگر نگاهمان به گردشگري مانند دنيا يک نگاه اقتصادي باشد، درست ميشود چون گردشگري يک بنگاه اقتصادي است و لازم است در جايگاه اقتصادي تعريف شود. وقتي نگاه اصلاح را کنيم و گردشگري را در بخش اقتصاد قرار بدهيم بعد تازه مسئوليت شروع ميشود که گردشگري در اقتصاد کلان چه نقش و چه جايي دارد؟ از گردشگر چقدر درآمد ميخواهيم؟ چه سهم از درآمد ناخالص داخلي را تشکيل ميدهد براي رسيدن به اين مقدار که در برنامه تعريف ميشود چه راهکارهايي بايد پيش گرفته شود و چه ميزان و چه تعداد گردشگري بايد جذب شده و از کجا بايد جذب شود.
مهمترين نکته اين است که گردشگر چه ميخواهد اين يک اصل است که گردشگري يک صنعت تقاضا محور است در حالي که نگاه ما عرضهمحور است. اين نگاه بايد تصحيح شود؛ بايد براساس نياز جهانگردان برنامهريزي کنيم. نه اين که يک چيزي براي خودمان طراحي کنيم و دنيا يک چيز ديگر از ما بخواهد. چيزي توليد کنيم که در دنيا تقاضايي ندارد. ما در اين راستا حرکت ميکنيم يعني در بيراهه حرکت ميکنيم دنيا يک چيزي ميخواهد و ما برنامههاي ديگر داريم.
موضوع يا چالش ديگر گردشگري ما آن است که مديريت، علمي نيست. من ناچارم که بگويم ولي هدف خاصي يا منظور بُعد سياسي نيست ما کارشناس علمي هستيم که راجع به قضيايا بحث ميکنيم. صنعتت جهانگردي در طول عمر حيات خود يک متخصص به عنوان مدير نديده است. اين کي معضل است و نگاه سياسيون کشور به گردشگري سياسي بوده است. در همه دولتها، به قبل از انقلاب کار نداريم ولي در دوره 30 ساله بعد از انقلاب آيا نبايد يک آدم متخصص را در رأس اين سيستم داشته باشيم که بتواند خوب مديريت کند. شجرهنامه و سوابق مديران محترم را ببينيم، همه آدمهاي محترم و باسابقه اما در رشتهي خودشان نه در رشته گردشگري. اين يک معضل اساسي است چون کسي که گردشگري را نميشناسد به تبع نميتواند مشکل را حل کند.
نکته ديگر اين که درست است که توسعه نيازمند پول و سرمايه است اما به نظر من توسعه، يک تغيير، تغيير فرهنگ و تغيير انديشه است و جوامع سنتي که قالبهاي سنتي دارند به راحتي تغيير را نميپذيرند. ما در جامعه، در سيستم مديريتي در فرهنگ اجتماعيمان اگر تغيير در فرهنگ و نگرش ايجاد نشود، توسعه اتفاق نخواهد افتاد. ما خيلي وقتها پولهاي زيادي خرج ميکنيم، نگاه کنيد چند منطقه نمونه گردشگري ساخته شد، قرار بود 70 منطقه نمونه گردشگري بسازيم، چه شد، 1320 منطقه ساخته شد که نتيجهاي از آنها حاصل نشد، چون تغيير در ذهن و فکر ايجاد نشده، توسعه ايجاد نشد.
مسأله ديگر آن که موقعيت جغرافيايي ايران براي توسعه گردشگري خيلي مناسب نيست. تاريخ ايران را مطالعه کنيم و نگاه علمي داشته باشيم درمييابيم که توسعه بله اما اين که ما ترکيه يا مالزي بشويم يا به کشور فرانسه برسيم دلايل علمي و مستند دارم که کشور ما، کشور مناسب براي توسعه گردشگري نيست. براي آن که توسعه گردشگري در ايران اتفاق بيافتد نياز به اتفاقات عريض و طويل در منطقه داريم که در حيطه قدرت ما نيست.
وفاداري: بحثهاي سياسي در تمام کشورهاي دنيا با توسعه توريسم عجين است، نميتوان کشوري يافت که توريسماش سياسي نباشد. نمونه شاخص آن دريافت ويزا است ما اگر جايي به ما ويزا ندهد نميتوانيم برويم. يعني سياست به هر حال روي گردشگري تأثير ميگذارد.
ما خيلي بحثهاي ديگر داريم؛ تأکيد من روي آموزش است. روي تغيير ديدگاههاي نسبت به توريسم است. درست است که کشور ما براي توريسم انبوه ساخته نشده اما هنوز به ظرفيت ابتدايي خود هم نرسيده است. قبل از مسايلي ما 9هزار گردشگر ژاپني داشتيم اما الان 3هزار گردشگر داريم در حالي که حداقل بايد به همان 9هزار برسيم. پيشنهاد ميکنم در 4 موضوع به بحث بنشينيم؛ اصول برنامهريزي توريسم، بحث پايدار بودن و فقرزدايي و بحث بوميسازي توسعه.
در بحث مقدمات يا پيشنيازهاي توسعه توريسم، حمايت جامعه، دولت، امنيت و اخلاق مطرح است. موضوع دوم مثالهاي توريسم، چه نوع توريسمهايي مناسب تشخيص داده ميشود. بر اکوتوريسم تأکيد کنيم يا توريسم خريد و صنايع دستي به عنوان مثال، توريسم درماني، دنبال چه نوع توريسمي بايد باشيم. سپس لازم است مشخص کرد بازار هدف کجاست، منطقهاي، کشوري، جهاني، کدام يک و تصميمگيرنده کيست؟ چه کسي تصميم ميگيرد به کدام بازار هدف وارد شويم؟
بحث تعريف پايداري چيست و پايداري را چگونه ميشناسيم؟ تکنيکهاي برنامهريزي توريسم را مورد بحث قرار دهيم؛ تا به حال چقدر تحقيقات قوي دانشگاهي انجام دادهايم؟ اشارهاي شد به مناطق نمونه گردشگري، اما چقدر بودجه به تحقيقات اختصاص داده شده است. روي اين مسيرهاي توريستي که وجود دارد و قابل بازاريابي هست چه مقدار تحقيق شده است.
در ادامه و پرسش برخي از حاضران مسائلي مبني بر متفاوت بودن بحثهاي دانشگاهي و آنچه در عمل و توسط دفاتر خدمات مسافرتي اجرا ميشود، مطرح شد. بدين معني که فاصله زيادي بخشهاي عملي و علمي وجود دارد.
همچنين مطرح شد که تعداد گردشگران ورودي، درآمد حاصل از گردشگري و ميزان اشتغال از شاخصهاي اندازهگيري توسعه هستند که هيچ يک برآيند مثبتي نداشتهاند. طبق آمارهاي اخير سازمان جهاني جهانگردي سهم ايران از گردشگري کمتر از 02/درصد است. عدد 5/3 ميليون نفر گردشگر اگر صحيح باشد باز هم سهم اندکي از 950 ميليون گردشگر جهان را تشکيل ميدهد. روند توسعه گردشگري سير نزولي دارد و اين را ميتوان از ضريب اشغال هتلها نيز فهميد.