بهگزارش سفرنیوز،یوسف فلاحیان، مدیر پروژه و سرپرست کاوش نجاتبخشی در محوطه کانیسیب (کانیسیو)، این مطلب را در نشست «گزارشبههمکار»، که روز گذشته 31 تیر 96 بههمت پژوهشکده باستانشناسی در محل پژوهشگاه برگزار شد، مطرح کرد.
فلاحیان افزود: «این منطقه شامل دشتهای نسبتاً بستهای میشود که فقط گذرگاه حاجعمران در غرب، گذرگاه منتهی به اشنویه و نقده در شمال و سردشت در جنوب، گذرگاههای نسبتاً سخت ارتباطی را به شمال و غرب و جنوب منطقه باز میکنند.»
این باستانشناس گفت: «با وجود محدودیت، این منطقه بهدلیل برخورداری از ویژگیهای خاص و منابع آب فراوان و سرزمینهای مستعد برای کشاورزی و دامپروری، از گذشته تا حال، ظرفیت لازم را برای تشکیل کانونهای استقراریِ چهبسا مستقل یا نیمهمستقل داشته است.»
مدیر پروژه و سرپرست کاوش نجاتبخشی در محوطه کانیسیب افزود: «محوطه کانیسیب یا کانیسیو یا گرد ممند تقریباً در مرکز دشت میانکوهی پیرانشهر در جوار رودخانه لاوین (یکی از سرشاخههای اصلی زاب کوچک) قرار گرفته و غریب نیست که بقایای تاریخی این محوطه در مقایسه با فرهنگهای همدورهاش در سایر نقاط دور و نزدیک در آنسوی کوهها همپوشانی و همانندی چندانی ندارد.»
دو فاز از معماری تاریخی
فلاحیان، با بیان اینکه در این محوطه فضاهای معماری راستگوشه نیستند و ضخامت دیوارها هم در نقاط مختلف ساختمان حتی در مواردی در یک ضلع دیوار یکسان بهنظر نمیرسد، گفت: «دیوارهای سنگ و گلی بازمانده و مکشوفه عمدتاً مستطیلشکل است که در ضخامتی بین یک تا یکونیم متر سطح اولیه خاک تپه دو فاز از معماری تاریخی آن دوران را نشان میدهد.»
مدیر پروژه و سرپرست کاوش نجاتبخشی در محوطه کانیسیب همچنین خاطرنشان کرد که پلان معماری در برخی از آنها، بهدلیل مداخلات ناشی از معماری جدیدتر و بهویژه بهدلیل وسعت کم ترانشهها، بهروشنی قابلدرک نیست.
او با اشاره به کشف تدفین در مکان مسکونی، این نمونه را جلوهای ویژه در محوطههای استقراری عصر آهن عنوان کرد، چراکه قاعدتاً میبایست در این دوره گورستانها به بیرون از منازل راه یابد، ولی شاید این پدیده را هم بتوان در کنار سایر ویژگیهای محلی این فرهنگ قرار داد و سنجید.
این باستانشناس گفت: «سکوهای سنگی مکشوفه، در منطقیترین برداشت، برای نگهداری اشیا بهویژه اشیای خوراکی منازل در جای بلندتر و دور از دسترس حیوانات موذی مثل موش و نظایر آن کاربرد داشتهاند. شیوهای که سنت آن تا همین دوره معاصر در بعضی از منازل روستایی منطقه معمول است.»
محوطهای متفاوت با سایر محوطههای عصر آهن
فلاحیان، با بیان اینکه در هر چهار ترانشه ۵×۵ کنار هم کارگاه B دیوارسنگی قطور با عرض بین 130 تا 150 سانتیمتر با مصالح لاشهسنگ و ملاط گِل کشف شد، تصریح کرد: «موجودیت چنین دیوار قطوری در منتهیالیه حاشیه شرقی مشرف به درّه، بهاحتمال زیاد حالت تدافعی محل را آشکار میسازد و نیز این نکته را که این دیوار چهبسا بیش از هر چیز دیگر مربوط به قلعه و نظایر آن باشد.»
او گفت: «برآوردهای اولیه حاکی از تعلق آثار این محوطه به عصر آهن است، ولی این محوطه عصرآهنی متفاوت با محوطههای دیگری است که در مکانهای دیگر ایران پیش از این کشف و بررسی شدهاند.»
مدیر پروژه و سرپرست کاوش نجاتبخشی در محوطه کانیسیب تصریح کرد که این متفاوت بودن لزوماً بهمعنی پیشرفته بودن آن نیست. حتی بهگونهای باورنکردنی برخی از سفالهای این فرهنگ همانند سفالهای دوران پیشازتاریخی، پوک و شکننده و زمخت ساخته شدهاند.
او افزود: «در کاوش انجامگرفته محوطه، برخلاف تصور، از پیکرک و ریتون یا سفالینهای فرمیک و حتی آهن و مفرغ و سایر فلزات خبری نبوده و فرهنگ سفالی آن تقریباً مستقل بهنظر میرسد. اگرچه رگههایی از فرهنگ کلی عصر آهن ایران و منطقه نظیر پیالهها و کاسههای خاکستری و قهوهایرنگ با انحنای لبهای خاص که از اختصاصات عصر آهن است در آنها قابلردیابی است.»
فلاحیان اظهار کرد: «با توجه به میزانی از تپه که بهصورت سالم باقی مانده بود و با توجه به حجم کار و پوشش فراگیر کاوش بر روی محوطه و آثار مکشوفه که بهنحو بارزی میتواند بازگوکننده فرهنگ مدفون در این مکان باشد، میتوان گفت که درحد توان و امکانات مطالعه میدانی مناسب در محوطه انجام شده است.»
مدیر پروژه و سرپرست کاوش نجاتبخشی در محوطه کانیسیب در پایان اظهار کرد: «با توجه به آنچه گفته شد، در ادامه بررسی آثار مکشوفه و انجام آزمایشهای مختلف شیمیایی مخصوصاً آزمایشهای سالیابی، که در طرح پیشبینی شده، ضروری بهنظر میرسد.»