به گزارش سفرنیوز، او که امروز بهعنوان یکی از بازماندگان نقاشی قهوهخانهای در ایران شناخته میشود در حال حاضر در بنای تاریخی مصلی مشهد در مکانی که بهعنوان کارگاه هنر از سوی میراث فرهنگی خراسان رضوی در اختیار استادان چیرهدست قرارگرفته فعالیت خود را در کنار دیگر استادان و هنرمندان ادامه میدهد.
حجرهای کوچک که در آن چند نقاشی قهوهخانهای در ابعاد بزرگ با موضوعات مختلف در آنجا قرار دارد و یک بوم نقاشی که در ظاهر آماده نصب است اما به گفته استاد حمیدی هنوز نیمی از کار آنکه شامل ظرافتکاری است باقیمانده
استاد حمیدی همانطور که قلمموی نقاشی را در دست دارد و گاهی کارش را ادامه میدهد حرفها و درد و دلهایش را از دنیای نقاشی میگوید اینکه نقاشی قهوهخانهای امروز تبدیل به نقاشی موزهای شده است و دیگر حتی استادان این حرفه نیز یا کار نمیکنند و یا فوتشدهاند.
محمدرضا حمیدی یکی از آخرین بازماندگان نقاشی قهوهخانهای است که امروز 57 سال دارد اما از 6 سالگی علاقهمند به نقاشی شده است تا اینکه سال 50 زیر نظر برادر بزرگش محمد حمیدی نقاشی را قهوهخانهای را بهصورت حرفهای آموزش میبیند و تا به امروز سبک خیالسازی و به تعبیری نقاشی قهوهخانهای را ادامه داده است.
حمیدی میگوید: «نقاشی قهوهخانهای تنها در سه موضوع مذهبی، شاهنامه و آدابورسوم کاربرد دارد و اکثر طرحهایی که کار میشود خیالی است و نیاز به مدل ندارد بلکه زاییده فکر خود هنرمند است.
البته هر موضوعی در یک مقطع زمانی رونق دارد و بعد بهوفور میرود در زمانهای قدیم نقاشی قهوهخانهای بهدلیل اینکه تلویزیون نبود مردم بیشتر به قهوهخانهها میرفتند و به پند و اندرزهای مرشد گوش میدادند اما امروز نوع نگاه مردم تغییر کرده است اما هنوز هم هستند کسانی که به این نقاشی علاقهمندند و سفارش میدهند اما درگذشته در اکثر قهوهخانهها نقاشی بود و حتی در مکانهای عمومی نیز نقاشیهای قهوهخانهای طرفدار داشت اما امروز تمام کارها شده موزهای و تنها برای ثبت و ماندگاری این نوع نقاشی در موزهها از آنها استفاده میشود.
هر نقاش یک نوع نگاه دارد و به همین دلیل ترکیب رنگ در این سبک بسیار اثرگذار است اما ازنظر قالب و طراحی هیچ تفاوتی در طول دهههای مختلف پیدا نکرده است و اگر روزی تغییری دران ایجاد شود از سبک نقاشی قهوهخانهای خارج میشود و من سعی کردهایم بتوانیم همانند گذشته این نوع سبک را تا امروز حفظ کنیم.»
به گفته استاد حمیدی کشیدن هر تابلو حدود یک ماه زمان میبرد و به گفته خودش تا به امروز بهاندازه موهای سرش نقاشی کشیده است و شاید هم بیشتر چراکه نزدیک به 50 سال بیوقفه نقاشی کشیده است و تعداد تابلوهایش از شمارش افتادهاند.
وی میافزاید: «سال 60 به جبهه رفتم و آنجا نیز کار نقاشی را ترک نکردم و گاهی که وقت داشتم نقاشی شهدا و امام خمینی (ره) را به تصویر میکشیدم و از کودکی بهاندازهای به نقاشی علاقهمند بودم که هر تصویری که به دستم میرسید و یا حیوانی میدیدم نقاشیان را میکشیدم تا اینکه یک روز برادرم گفت حیف است تو باید حرفهای نقاشی را فرابگیری و مشوق من شد تا در سن 11 سالگی وارد دنیای نقاشی قهوهخانهای شدم.»
وی با تأسف میگوید: «متأسفانه فرزندان خودم هیچکدام وارد این حرفه نشدند باوجود اینکه استعداد داشتند اما دوست داشتم درس بخوانند و امروز پشیمان هستم و تأسف میخورم چراکه اگر نقاشی قهوهخانهای را دنبال میکردند بهتر بود و این امید را داشتم که بعد از من فرزندانم این حرفه را دنبال میکنند و نام خاندان حمیدی را و البته نقاشی قهوهخانهای را زنده نگاه میدارند.
در هرزمانی که آدم کاری را شروع کند دوست دارد روزی مطرح شود و همه او را بشناسند اما وقتی سن آدم بالا میرود شاید زیاد برایش مهم نباشد که کارهایش دیده شوند اما شروع کار که هنرمند جویای کار برایش لذتبخش است. اگر یک نقاش حس داشته باشد کار برایش آسان میشود اما اگر حس نباشد کار روی آدم غلبه و هنرمند را خسته میکند.»
استاد حمیدی در نمایشگاههای زیادی شرکت کرده است و اکثر آثارش در موزه هنرهای معاصر، موزه آستان قدس، فرهنگسرای نیاوران و برای موزه فردوسی نیز هفتخوان رستم را به تصویر کشیده است.
وی بیان میکند: «دعای باران و حضرت عباس علمدار کربلا و تابلوی سلسله الذهب ازجمله آثاری است که برایم بسیار ما نگار بوده است و حس و علاقه خاصی به آنها دارم. استاد آقاسی شاگردان زیادی داشت و سبک خاصی در نقاشی قهوهخانهای اجرا میکرد اما از خانواده 16 نفره تنها من ماندهام و برادرم و کار ما در این حرفه اصالت دارد و تا به امروز توانستهایم سبک استاد را حفظ کنیم.»
استاد حمیدی میگوید: «اگر دوباره به گذشته برگردم بازهم نقاشی قهوهخانهای را انتخاب میکنم و احساس خوبی دارم که یک سبک خاص رادارم دنبال میکنم و سبک استاد قللر اساسی به من رسیده است و اگر یک روز نتوانم کارکنم آن روز، روز مرگ من است. در ماه حداقل بهطور مداوم روی یکتا دو نقاشی کار میکنم.»
وی میگوید: «هنرمندان فراموششدهاند و کسی به ما کار سفارش نمیدهد که معاشمان فراهم شود و اگر ارگانها کار سفارش دهند، در بلندمدت خودشان بهره میبرند چراکه بسیاری از هنرها روبه فراموشی هستند. هنر نقاشی قهوهخانهای در دنیا شهرت دارند و بسیاری نقاشی و فرهنگ اصیل ایران را با این سبک میشناسند. اما کاش در ایران نیز بیشتر به این هنر توجه میشد تا این هنر ماندگار شود. خوشبختانه میراث فرهنگی مکانی را در اختیار هنرمندان قرار داده در بنای مصلا اما کاش میراث فرهنگی به هنرمندان کار سفارش میداد.»