به گزارش سفر نیوز،روز و هفته شیراز امسال مانند روز سعدی، در سکوت گذشت، البته نه اینکه مسئولان دستگاههای مرتبط با این برنامهها ساکت باشند، بلکه هیچ برنامه در خور، شایسته و در شان این روزها، تدوین و اجرایی نشد، اگرچه شیراز به واسطه سفر هیئت دولت روی آنتن رسانهها بود اما، روزهایی که فرصت محسوب میشوند، باز هم ذبح شد.
اردیبهشت شیراز همه ساله، روزهای پرخبری بود، روزهایی که اختصاص به برنامههایی داشت تا ظرفیتهای مختلف این شهر بهشتی به مردم ایران و جهان بیش از پیش معرفی شود، اما از ابتدای اردیبهشت و زمانی که یاد روز سعدی، به برنامههای تکراری محدود و محصور شد، مشخص بود که هفته شیراز هم قربانی نداشتن برنامه و بیسلیقگیها خواهد بود.
این همه در حالی است که شورای اسلامی شهر شیراز، مدعی برنامهریزیهای متعدد فرهنگی است و شهرداری دو تشکیلات عریض و طویل فرهنگی در قالب معاونت و سازمان را ایجاد کرده است و فرهنگ و ارشاد اسلامی از داشتن برنامههای نو سخن میگوید و میراث فرهنگی داعیهدار تلاش برای دگرگونی در عرصه گردشگری و احیای هنرهای اصیل شده است.
اما این روزها و بعد از آنکه کرمان، فالوده شیرازی را بهنام خود ثبت ملی کرد، اخباری از برگزاری جشنواره بهارنارنج در شمال کشور منتشر میشود و الحق که چه برنامهریزی مناسب و جدید و نوآورانهای برای این جشنواره انجام شده که در برگیرنده تمام ابعاد از یک برنامه فرهنگی، اجتماعی، هنری و هم اقتصادی است.
این جشنواره که قرار است 16 تا 18 اردیبهشت در شهر بابل برگزار شود، واکنشهای زیادی را از سوی اصحاب رسانه و افراد مختلفی که بعضا در بخشهایی صاحب مسئولیت هستند، بهدنبال داشته است.
فعالان رسانه اعتقاد دارند که شورای چهارم شهر شیراز، با وجود آنکه به لحاظ تعداد افزایش داشته است اما به لحاظ چابکی، سرعت برنامهریزی، قدرت تصمیمگیری و جسارت در اجرای برنامههای مختلف، خوب عمل نکرده است.
این موضوع در کند شدن روند تصویب و اجرای طرحهای عمرانی مشهود است به طوریکه تا پایان سال 93 که طرحهای عمرانی معروف به هدف 90، اجرایی یا تکمیل شد، کار عمرانی گستردهای در شیراز مشاهده میشد و هنوز هم بخشی از همان طرحها در حال اجرا و تکمیل است، اما پس از آن هیچ اقدام بزرگ عمرانی در این شهر شکل نگرفته و تصویب و اجرایی نشده است.
سیاست محافظهکارانهای که شورای اسلامی شهر شیراز پیشگرفته تنها در بخش عمرانی مشهود نیست که در بخش فرهنگی نیز نمود بیشتری دارد، به طوری که اغلب مصوبات به نام فرهنگی به نامگذاریها، ساخت تندیس، کمک مالی به افراد و موسسههای حقوقی و واکنش در مقابل فعالیتهای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی محدود شده است.
این همه باعث شد که طی یکسال گذشته شاهد و ناظر اتفاقاتی باشیم که موجب اعتراض شدید از سوی مردم و رسانههای استان فارس شد و این اعتراضها اگرچه در جایی جبهه گیری یکی از اعضای فرهنگی شورای چهارم را در پی داشت، اما تا امروز هیچ نتیجهای که تامین کننده منافع شهر باشد از آن مشاهده نشده است.
اگرچه نمیتوان مدعی بود که شیراز تنها دارنده برند بهار نارنج بوده است، زیرا با نگاهی به گذشته میبینیم که از سال 89 شورا و شهرداری بابل، تلاش عملی را برای برگزاری جشنواره بهار نارنج سامان داده و هرسال آن را برگزار کردند اما امسال این جشنواره نمود بیشتری یافت تا به یاد شهردار و اعضای شورای شهر شیراز بیندازد که چطور روز و هفته شیراز را که از آن بهعنوان فرصت یاد میکنند، از دست دادند.
این برنامهها تلنگرهای سختی است به اعضای شورای شهر شیراز که بهجای نطقهای داغ و موضعگیری در مقابل رخدادهای جهانی و منطقهای و حتی ملی، که به هیچ عنوان در حیطه وظایف و اختیارات یک پارلمان محلی نیست، به دغدغههای شهر و دیار خودشان هم توجهی جدی داشته باشند، توجهی که نمودی بارز در عمل داشته باشد.
فعالان حوزه میراث فرهنگی و گردشگری هم اعتقاد دارند که در شیراز فرصتسوزیها بسیار بیشتر از فرصتسازی است، زمانی به بهانه و با فشار سیاسی، مقابل حرکتهای فرهنگی مختلف از جمله ایجاد گذر هنر، دیوار کشیده میشود و در زمان دیگری، به بهانه در تضاد بودن با باورهای دینی، یک فعالیت سنتی و آیینی که سال گذشته و توسط انجمنهای مردم نهاد و در ایام هفته و روز شیراز برگزار شد، بایکوت میشود.
این گروه اعتقاد دارد که تمام این مناسبتها در جای خود فرصتهایی ارزشمند است که میتوان با برنامهریزی دقیق و عملیاتی و همراهی تمام دستگاهها و مسئولان، آن را به سمتی سوق داد که زمینه رونق اقتصادی را برای شهر شیراز، استان فارس و حتی کشور فراهم کند.
شیراز با تمام ظرفیتهای گردشگری و استعدادهایی که در عرصههای مختلف هنری، میراثی و گردشگری دارد، اکنون با معضلاتی دستبه گریبان است که بزرگترین آن بیکاری، نبود رونق مناسب اقتصادی، مشکلات عدیده فرهنگی و اجتماعی است.
بهار نارنج بهانه است؛ زیرا میدانیم همانگونه که گل نرگس بهنام بهبهان ثبت شد، فالوده شیرازی به نام کرمان سند خورد و قبل از آن هم سند خاتم را بهنام اصفهانیها ثبت کردند، این داشته شیراز را هم ثبت خواهند کرد و فردا روز ممکن است که ملاصدرا و سعدی و حافظ را هم به نام دیگر شهرهای ایران درآورند.