به گزارش سفر نیوز،گنجینه جواهراتی که پشتوانه پول کشور است نه تنها یک مجموعه ریالی بلکه دارای پشتوانه تاریخی هستند که دانستن داستان آن خالی از لطف نیست. میتوان در دیدار از موزه جواهرات ملی سفری اعجاب انگیز به میان یاقوت، زمرد و الماس را تجربه کرد. شاید بتوان از تهران به عنوان شهر موزهها نام برد. شهری که بیشترین تعداد موزه از موزه فرش و آبگینه گرفته تا موزه ملی و جواهرات سلطنتی را در خود جای دادهاست. با این توصیفات میتوان گفت برای گشت و گذار در تهران جایی بهتر از موزه نمیتوان سراغ داشت. موزههایی که هریک با هزاران داستان نهفته در میان اشیائشان پذیرای مخاطبان خاص و عام هستند. اما بارها اتفاق افتاده که هنگام بازدید از موزه، با وجود توضیحات ریز و درشتی که راهنما ارائه میدهد یا در بروشورها میخوانید حوصلهاتان از دیدن اشیای متنوعی که در ویترینها هستند سر برود. در چنین شرایطی است که داستان گویی و روایت قصه آن شی میتواند اشتیاق شما را بیشتر کند چراکه این داستان به آن شی جانی دوباره میدهد. تعریف قصه همیشه آمادگی ذهنی خاصی برای مخاطبان ایجاد میکند، «علیرضا عالم نژاد»، که همه او را به عنوان راهنمای تهرانگردی میشناسند، نخستین تور قصه گویی موزهای خود را با یکی از پر زرق و برقترین و منحصر به فردترین موزههای کشور آغاز کرد. در این روایت، جواهرات سلطنتی، بازیگران قصههای تهرانگردی شدند. داستان موزه جواهرات سلطنتی با یکی بود یکی نبود آغاز نشد چراکه همه بودند و همه چیز هم بود اما تا پیش از حکومت صفویان در ایران، کسی توجهی به وجود جواهرات گرانبها در خزانه دولتی نداشت. البته نکته مهمی که در نقل داستانهای تاریخی باید مورد توجه قرار گیرد نبود مستندات دقیق درخصوص این نقل قولهاست چراکه در نقل تاریخ نمیتوان نکتهای را کامل و دقیق مطرح کرد. اما آنچه از تاریخ پادشاهی صفویان مشخص است، این پادشاهان علاقه بسیاری به جواهر داشتند و تاریخچه جواهرات ایران از زمان حکومت صفویه آغاز شد. چنانکه شاردن، سرآنتونی و سررابرت شرلی و سایر سیاحان درخصوص جواهرات ایرانی بسیار نوشتهاند بخصوص تخت شاه عباس صفوی که از نقره و یاقوت و الماسهای درشت درست شدهبود. بنیانگذار حکومت صفویه، شاه اسماعیل یکم است که در تبریز تاجگذاری کرد. آخرین پادشاه صفوی نیز شاه سلطان حسین است که در سال 1101 خورشیدی از افغانها شکست خورد. پادشاهان این سلسله بین سال های 907- 1148 هجری قمری به خرید و جمع آوری جواهرات از سراسر دنیا همچون بازارهای هند، عثمانی و کشورهایی همچون فرانسه و ایتالیا اقدام کردند. اما همه جواهراتی که در طول حدود دویست سال جمع آوری شده بود توسط محمود افغان غارت و به اشرف افغان منتقل شدند. در سال 1158 هجری قمری، پس از لشکرکشی نادرشاه به هند محمدشاه گورکانی مبالغی نقدینه، جواهر و اسلحه، تسلیم او کرد. البته بخشی از آنها در مسیر بازگشت به ایران از بین رفتند. اما هنوز سپر و شمشیر نادر که با یاقوت، زمرد و جواهرات بی نظیر دیگری آراسته شده در موزه جواهرات سلطنتی دلربایی میکند. دراینجا ممکن است این سئوال مطرح شود که نادر با سپر و شمشیری که چنین زیورآلات و تزییناتی روی آن هست چگونه به جنگ میرفت؟ در واقع گفته میشود این تزیینات در زمان فتحعلی شاه قاجار به دلیل اهمیتی که برای نادرشاه قائل بود به سپر و شمشیر افزوده شدهاست. سپر از پوست کرگدن است حتا در نقاطی از آن جای شمشیرها نیز دیده میشود. گفته میشود پس از قتل نادرشاه، احمد بیگ افغان ابدالی - از سرداران نادرشاه - دست به غارت جواهرات خزانه زد. البته نقل قول دیگری هم وجود دارد که میگوید شاهرخ به دلیل خوش خدمتی احمدشاه درانی یکی از سرداران نادرشاه برخی از جواهرات را به او هدیه میدهد. درهر حال یکی از جمله جواهراتی که از ایران خارج میشود الماس معروف کوه نور است که هرگز به ایران بازگردانده نشد و در نهایت در سال 1266 هجری قمری به ملکه ویکتوریا هدیه شد. اما در حال حاضر دو الماس معروف دیگر که همان دریای نور و تاج ماه هستند در موزه جواهرات سلطنتی نگهداری میشوند. البته هنگام ورود به موزه جواهرات به دلیل نور کمی که برای محافظت از این گنجینه تعبیه شده چشمتان کمی آزرده میشود اما پس از لحظاتی میتوانید برق جواهرات را در داستانهایی که از آن به یاد دارید ببینید. الماس دریای نور که درشتترین و زیباترین الماس برلیان در میان گوهرهای سلطنتی ایران و یکی از گوهرهای معروف جهان است توسط نادرشاه افشار، جزو هدایای محمد شاه گورکانی و غنایم جنگی از هند به ایران آورده شد. بعد از آنکه شاهرخ نوه نادرشاه نتوانست آرامش را برقرار کند در ایران هرج و مرج اتفاق میافتد. در نهایت کریم خان زند بر تخت حکمرانی مینشیند. در این دوران جواهرات به طور همزمان در اختیار کریم خان زند و شاهرخ بود. پس از کریم خان زند، لطف علی خان در مواجهه با سپاه آقا محمد خان قاجار ناچار میشود برخی از جواهرات را بفروشد اما موفق به این کار نمیشود و در مقابله با سپاه قاجار به دلیل خیانتها شکست میخورد. اینگونه بود که جواهرات در اختیار خاندان قاجار قرار گرفت. محمدشاه، فتحعلی شاه، آغا محمدخان، احمد شاه، محمدعلی شاه، مظفرالدین شاه و ناصرالدین شاه پادشاهان قاجار بودند که 143 سال حکومت کردند. در این دوران بود که تخت نادری که همه تصورشان بر آن است که باید ارتباطی با نادرشاه داشته باشد به دستور فتحعلی شاه قاجار توسط جواهر سازان و صنعتگران ایرانی ساخته شد. این تخت مرصع و میناکاری شده شامل 22 هزار سنگ و جواهر قیمتی است که برای اردوکشی به چمن سلطانیه زنجان در 9 قطعه مجزا ساخته شد. البته تاج فتحعلی شاه قاجار، معروف به تاج کیانی، که آراسته به الماس، زمرد، یاقوت و مرواریداست نیز در این دوران ساخته شد. تاج کیانی از جمله تاجهایی است که تمام شاهان قاجار آنرا بر سر گذاشتند اما رضاشاه پس از رسیدن به سلطنت، حاضر نشد که از تاج کیانی (که مخصوص شاهان قاجار بود) برای تاجگذاری استفاده کند، و دستور ساخت تاجی نو را برای خود داد. اینگونه بود که تاج پهلوی توسط گروهی از جواهرسازان ایرانی زیر نظر سراجالدین جواهری در سال 1304 خورشیدی برای تاجگذاری ساخته شد. آخرین بار از این تاج در مراسم تاجگذاری محمدرضا شاه پهلوی در 4 آبان سال 1346 استفاده شد. این تاج هم اکنون در خزانه بانک مرکزی ایران (موزه جواهرات ملی) نگهداری میشود. بدنهٔ این تاج از طلا و نقره مرصع ساخته شده و در چهار طرف دارای گنگره پلهپله به سبک شاهان ساسانی است. در میانه و زیر کنگره پیشین تاج، خورشیدی زرین با شعاعهای الماس نشان ٬و تخمه الماس زرد درشت نصب شده است و در پشت همین گنگره، جقه پایه دار اسلیمی قرار میگیرد که بر پشت آن پر حواصیل نصب میشود.1 در ساخت این تاج 3380 قطعه الماس جمعاً به وزن 1144 قیراط، 5 قطعه زمرد جمعاً به وزن 199 قیراط و 2 آنه، 2 قطعه یاقوت کبود به وزن 19 قیراط و 368 حبه مروارید استفاده شدهاست. وزن تاج با احتساب کلاه مخمل داخلی برابر با 444 مثقال یا حدود دو کیلو و هشتاد گرم است. اگرچه ارزش جواهرات ملی ایران به ارزش اقتصادی آن محدود نمیشود، ولی از جواهرات ملی ایران به عنوان پشتوانه قدرت و ذخیره خزانه کشور و گاه به عنوان پشتوانه پول منتشر شده توسط بانک مرکزی استفاده میشده است. از نظر فنی به لحاظ منحصربهفرد بودن، بینظیر بودن و اهمیت تاریخی، قیمتگذاری برای چنین جواهراتی (حتی به طور تقریبی) برای زبدهترین کارشناسان و ارزیابان نیز مقدور نیست. درسال 1316 خورشیدی بخش زیادی از جواهرات به بانک ملی ایران منتقل شدند. خزانه کنونی درسال 1334 خورشیدی ساخته و در سال 1339 خورشیدی با تاسیس بانک مرکزی ایران گشایش یافت و به بانک سپرده شد. البته در میان جواهراتی که در این موزه قرار دارند نمیتوان از کره جغرافیایی که اقیانوسها و دریاهای زمردنشان و آسیا مرصع به یاقوت و لعل، ایران مرصع به الماس، اروپا مرصع به یاقوت، آفریقا مرصع به یاقوت سرخ و کبود و آمریکای شمالی و جنوبی و استرالیا مرصع به یاقوت و لعل چشم پوشی کرد. در این کره جغرافیا، خط استوا به وسیله الماس نشان داده شده و دو حلقه زرین ساده که در روی آنها گلهای الماس نشان نصب شده، به طور متقاطع کره را در میان گرفته است. در این کره، کوه دماوند با یاقوت درشتی مشخص و شهر تهران با یاقوت معروفی به نام اورنگ زیب نمایان است. تاجماه که بعد از دریای نور، در میان جواهرات سلطنتی خودنمایی میکند. این سنگ سفید و خوش آب و رنگ بادامی شکل 112 قیراط وزن دارد و در وسط بازوبند سلطنتی بازوی چپ قرار داشت. اما بعدها به صورت دگمه یا بر روی سینه یا پیش کلاه نصب میکردند و اینک به صورت پیاده در خزانه جواهرات سلطنتی ایران نگهداری میشود. تخت طاووس که در آغاز «تخت خورشید» نام داشت، یکی از تختهای جواهر نشان سلطنتی ایران است که به مباشرت حاجی محمدحسینخان صدر اصفهانی (نظام الدوله)، صدر اعظم فتحعلیشاه و به فرمان فتحعلیشاه در سال 1216 هجری قمری توسط جواهرسازان اصفهان ساخته شد. از سال 1224 قمری، از نخستین شب ازدواج فتح علی شاه با طاووس تاجالدولهروی این تخت، تخت به نام وی، تخت طاووس نامیده شد. این تخت هنگام ورود به موزه جواهرات سلطنتی نخستین گوهری است که مخاطب با آن روبهرو میشود و حیرت عظمت و زیبایی آن میماند اما هنگام توضیح موزه آخرین شی است که درمورد آن صبحت میشود. موزه جواهرات سلطنتی زیر نظر بانک مرکزی است و برای بازدید از آن میتوان ساعت 14 تا 16:30 شنبه تا سهشنبه به خزانه بانک مرکزی در خیابان فردوسی روبهروی سفارت آلمان رفت. با توجه به تنوعی که در میان اشیای موجود در موزه جواهرات وجود دارد هیچیک از این اشیا دارای نوشته معرفی(شناسنامه) نیستند چراکه رییس موزه معتقد است اگر قرار بود هریک از این اشیا نوشتهای اینچنین در کنار خود داشته باشد تمام ویترینها مملو از شناسنامه میشد و دیگر جایی برای قرار دادن جواهرات باقی نمیماند.