به گزارش سفرنیوز، هر ساله همزمان با آغاز هفته میراث فرهنگی و روز جهانی موزه ها مباحث متعددی درباره میراث فرهنگی و به ویژه موزه های کشور مطرح میشود. آنچه عمدتا مطرح میشود نوعی آمار مقایسه ای درباره بازدید از موزه های کشور است.
در این آمار مقایسه ای به این دلیل که موزه های ایران مثلا به اندازه موزه لوور پاریس بازدید کننده ندارد، اینطور نتیجه گیری میشود که وضعیت موزه های ما بسیار بد و ضعیف است. کسانی که چنین نتیجهگیریهایی دارند به این نکته نیز اشاره می کنند که ما از نظر میراث فرهنگی و تاریخی بسیار غنی و جلوتر از کشورهای دیگر هستیم اما، آنچنان که باید و شاید از این میراث غنی استفاده نمی کنیم. واقعیت هایی در این بین وجود دارد که اغلب نادیده گرفته میشود. درباره وضعیت موزه های کشور حتما باید این ملاحظه را در نظر گرفت که وضعیت خوب یا بد کاملا نسبی است.
ما نسبت به برخی از کشورها بسیار پیشرفته تر و موفق تر هستیم و در مقایسه با بعضی دیگر در رده های پایین تری قرار می گیریم. در بحث موزه های عمومی و دولتی ما رده مناسبی داریم. در واقع، آن تعداد موزه دولتی و عمومی که در کشور ما وجود دارد با تعداد موزه های این چنینی در پیشرفته ترین و موفق ترین کشورهای اروپایی برابری میکند. با این وجود، گاهی عنوان میشود که چرا کشوری مانند اتریش هزار موزه استاندارد و موفق دارد و ما این چنین نیستیم. واقعیت این است که در اتریش 800 موزه از هزار موزه ای که وجود دارد خصوصی است. ما در ایران موزه خصوصی نداریم و در این زمینه پیشرفت چندانی نداشتهایم. این در حالی است که برابر قانون و اسناد بالا دستی مانند برنامه پنجم توسعه نه تنها می توانیم چنین موزه هایی داشته باشیم که حتی باید در راستای توسعه موزه های خصوصی فعالیت کنیم. توسعه موزه های خصوصی به رونق صنعت موزهداری می انجامد چون، درآمدهایی که حاصل خواهد شد موزه داران و مجموعه داران را ترغیب به فعالیت میکند. یک مجموعه دار سالها تلاش کرده است و اشیاء و آثار ارزشمند را گرد آورده است. او حق دارد از این مجموعه ای که گاه با سختی و تلاش بسیار جمع شده است، سودی کسب کند و وقتی چنین اجازه ای وجود نداشته باشد، او رغبتی برای فعالیت در این عرصه نخواهد داشت. رونق موزههای ما منوط به توسعه موزههای خصوصی است و نباید در این زمینه غفلت کرد. اما مقایسه موزه های ایران با سایر نقاط جهان با یک ملاحظه دیگری هم همراه است. نام لوور برای همه نام آشنایی است. بسیاری از افراد که تحصیلات پایینی داشته باشند می دانند که لوور نام موزه ای در پاریس است و ظاهرا همه چیز در این موزه پیدا میشود. گاهی این سوال پیش می آید که کشور ما با وجود سابقه تمدنی درخشان و داشتن آثار تاریخی گرانبهایی که بسیاری از آنها در موزههای مختلف جهان چشم بینندگان را خیره میکند چرا خود موزه ای در حد لوور ندارد؟ موزهای مانند لوور یک موزه بینالمللی است. این واقعیت دارد که ما موزه بینالمللی نداریم هر چند، موزه هنرهای معاصر به لحاظ غنی بودن آثاری که در آن وجود دارد میتواند یک موزه بینالمللی باشد. در موزه هنرهای معاصر مجموعه نفیسی از آثار نقاشی قرن نوزدهم وجود دارد. با این وجود، این مکان همچنان موزه ای بینالمللی نیست و هیچ کس آن را هم ردیف جایی مانند لوور نمی داند. دلیل آن چیدمان غیر موزهای این مکان است. ما از موزه هنرهای معاصر بیشتر به عنوان گالری استفاده کرده ایم حال انکه، همانطور که عنوان شد می توانستیم آن را به عنوان یک موزه بینالمللی معرفی کنیم. باید عنوان شود که میزان بازدید از موزه ها یکی از شاخص های توسعه یافتگی است. در واقع، در بررسی های که برای سنجش توسعه کشورها انجام میشود اینکه سالانه چه تعدادی از افراد از موزهها بازدید می کنند رصد میشود. این البته به معنای این نیست که موزه چیزی شبیه استادیوم فوتبال یا سینما است. نا گفته پیداست که میزان استقبال از موزه ها چیزی متفاوت با میزان استقبال از فوتبال یا سینما است. هر چند، همه مردم از موزه ها بازدید میکنند اما، بررسی ها نشان می دهد که در همه جای جهان دو سوم بازدید کنندگان موزه ها دانش آموزان و دانشجویان هستند و از این بازدید به عنوان کاری پژوهشی و علمی بهره می برند. در ایران نیز این بیشتر دانش آموزان و دانشجویان هستند که از موزهها بازدید می کنند اما، آنچه ذکر شد و مشکلاتی که در سر راه موزهداری در کشور وجود دارد باعث نمیشود دهان به انتقاد باز نکنیم و از اینکه فرهنگ باید محور فعالیت ها قرار بگیرد، اعتراض نداشته باشیم. هر چند نمی توان آن نتیجه گیری هایی که معمولا میشود را درباره آمار پایین بازدید از موزهها و ضعف در این زمینه قبول کرد اما، واقعیت این است که ما به شدت نیازمند توسعه موزهداری و تشویق مردم به موزه رفتن هستیم. همانطور که عنوان شد به موزه رفتن یک کار فرهنگی است و با آن میزان توسعه یک جامعه سنجیده میشود. بر این اساس، باید همواره مردم را به این کار تشویق کرد. تشویق به موزه رفتن مثل تشویق به کتاب خواندن است و همانطور که باید برای بالا بردن سرانه مطالعه مردم را تشویق کرد، برای افزایش بازدید از موزهها نیز باید آنها را تشویق کرد. با این وجود، گفتن این نکته ضروری است که به شرطی می توان به استاندارد های جهانی از نظر توسعه فرهنگی دست یابیم که فرهنگ محور قرار بگیرد. برای چنین کاری نیازمند یک عزم ملی و همگانی هستیم. برای مثال موزه گردی باید به عنوان یک عادت در میان مردم نهادینه شود. این درست است که به ویژه اکنون که موزهها بیشتر دولتی هستند، بسترهای لازم برای کشاندن مردم به این مکان های فرهنگی باید ایجاد شود اما، وقتی فرهنگ عمومی این مطالبه را ایجاد کند، مسئولان نیز بسترهای لازم را فراهم میکنند. برای رونق موزه های کشور نیازمند اجرای قانون، فرهنگ سازی و تبلیغات درست و به جا هستیم. از مسئولان گرفته تا قانونگذاران و همچنین فعالان حوزه میراث فرهنگی و رسانه ها می توانند، فرهنگ موزه گردی را ترویج کنند.