به گزارش سفرنیوز، گردشگري از مباحثي در ايران است كه بهبودش به يك آرزو تبديل شده؛ آرزويي كه با حسرت خوردن به حال كشورهاي دور و نزديك، همسايه و غيرهمسايه، تلاش شده كه به شرايط ايدهآل پذيرا بودن گردشگران در كشوري چون ايران با قدمتي كهن و فرهنگ و تاريخي غني، برسيم، شرايط ايدهآلي كه شايد هنوز به آن نزديك هم نشدهايم.
در اين سالها، سالهاي نه خيلي دور اخير، ايران هميشه كشوري ناامن با فضايي امنيتي نشان داده شده بود، اما در گزارشي كه در رسانههاي غربي، 20 مقصد برتر گردشگري دنيا پيشنهاد داده شده بود، نام ايران در كنار كشورهاي چين، اسكاتلند، السالوادور، ايتاليا، فرانسه، امريكا، استراليا، اندونزي، نيوزيلند، هند، گينه نو، كانادا و تركيه ديده شد، مقاصد محبوبي كه اگر حتما جزو 20 مقصد برتر اول دنيا نباشند، مقاصدياند كه بسيار بيشتر از ايران جذب گردشگر كردهاند و بخش وسيعي از درآمدشان از اين صنعت بوده است. اما اينكه رسانههاي دنيا تغيير موضع دادهاند و ديگر ايران، كشور خطرناكي برايشان محسوب نميشود، امري است جديد و تعجب برانگيز. روزي ايران مقصد نا امن دنياست و دنيا فكر ميكند با ورود به ايران، گردشگران حتي ممكن است جان خود را از دست بدهند و اين امري است متفاوت با اينكه ايران در گزارشي حتي رتبه اول را با عكسي از ميدان نقش جهان اصفهان داشته باشد. محمد بهشتي، مشاور رييس سازمان ميراث فرهنگي، گردشگري و صنايع دستي از مشكلات گردشگري و بالقوه بودن ايران به عنوان يكي از 20 مقصد گردشگري دنيا ميگويد مشكلاتي كه از نگاه او راهبردي است تا اجرايي.
بر اساس گزارشهايي كه توسط رسانههاي خارجي چون ديلي تلگراف، فايننشيال تايمز درباره گردشگري در سال جديد ميلادي ارائه شده، ايران جزو 20 مقصد برتر گردشگري دنيا معرفي شده، آن هم در كنار كشورهايي كه اوضاع گردشگري بهتري دارند؛ كشورهايي چون ايتاليا، فرانسه، امريكا، استراليا، كانادا، تركيه و... ايران را برخيشان در صدر جدول رتبهبندي گذاشتند و برخيشان در ميانه راه. ظاهرا رويكرد جهاني درباره ايران تغيير كرده است. اين رسانهها تاثير تغيير دولت و رويكرد جديد دولت تدبير و اميد را از عوامل تعيينكننده ميدانند. فكر ميكنيد علت اينكه ايران به مقاصد محبوب تغيير رتبه دهد چيست؟
اين ارزيابي كه ما در ميان 20 كشور برتر مقصد گردشگري هستيم، نكتهيي دارد كه بايد به آن توجه كرد، اين به مفهوم بالفعل نيست و بالقوه است. ايران بالقوه به عنوان يكي از 20 مقصد گردشگري برتر ميتواند باشد، اگر بالفعل شده بود كه الان بايد شاهد تعداد زيادي گردشگر در خيابانهاي شهرهاي تاريخيمان بوديم و چهره خيابانها عوض شده بود. اين اتفاق نيفتاده است، نميشود هم توقع داشت كه اتفاق افتاده باشد. ايران استعداد چنين چيزي را كاملا دارد حالا اينكه چرا چنين اتفاقي افتاده، فكر ميكنم ارزيابي است كه خود همين مقالات كردهاند كه ارزيابي درستي هم است. آنچه مسلم است اين است كه در ظرفيتهاي ذاتي ايران كه بتواند مقصد مهم گردشگري بشود، تقريبا هيچ كسي ترديد ندارد ولي اينكه بتواند زمينهيي باشد براي اينكه گردشگر به ايران مراجعه كند، جايي است كه ما با مشكل مواجه هستيم؛ مشكلي هم كه داريم از بابت تصويري است كه از ايران در رسانههاي دنيا خصوصا رسانههاي غربي ايجاد كردند. وقتي اين تصوير كمي اصلاح ميشود آثارش را ميبينيم. طبعا دولت جديد با رويكردهاي تازهيي كه داشته، مذاكرات و مسائلي از اين قبيل، همه نشاندهنده اين است كه در واقع رسانههاي دنيا كمي در تخريب كردن چهره ايران تخفيف دهند كه موثر هم بوده و همين هم عملا زمينهيي فراهم كرده كه چنين ارزيابي صورت گيرد.
ايران بحث لغو رواديد و صدور ويزاي فرودگاهي را در دستور كار خود براي جذب بيشتر گردشگر دارد، چقدر با اينكه صدور ويزاي فرودگاهي ميتواند عامل موثري باشد براي افزايش گردشگري موافقيد؟
مسلما تمام اقداماتي كه جنبه لجستيك دارد، چه در زمينه صدور ويزا، چه در زمينه برقراري خطوط هوايي و ارتباطات و حمل و نقل مناسب و چه در امكانات خدماتي كه در داخل ايران ميتواند وجود داشته باشد، اينها بيتاثير كه نيستند، خيلي هم تاثير دارند اما تاثير اصلي را ظرفيت ذاتي و اين تغيير رويكرد رسانههاي خارجي دارند. در واقع دارند يكجور تخفيف ميدهند در تخريب چهره كشور ما. هرچقدر بتوانيم در جهت بازسازي چهره خودمان در افكار عمومي دنيا اقدام و اصلاح و همين واقعيتي كه وجود دارد را با همه زير و بالايش بيان كنيم، مسلما هزاران بار جذابتر است از چهرهيي كه از ما ساخته شده. شما شواهدش را ببينيد تقريبا ميشود گفت هيچ گردشگر خارجي نيست كه به كشور ما بياييد و شگفتزده كشور ما را ترك نكند. در عين اينكه ما برايش برنامهريزي نكرديم كه خيلي چيزها را نبيند و خيلي چيزها را ببيند. گردشگر با حضور سياري در سرزمين ما، ميبينيم كه آنچنان به هم ميريزد كه تصاويري كه رسانههاي غربي در ذهنش ايجاد كردهاند، به هم ميريزد. ميتوان گفت 99 درصدشان شگفتزده سرزمين ما را ترك ميكنند. كافي است اين تصور در رسانههاي بينالمللي ارائه شود وما هم مديريتي كنيم كه زمينه براي تخريب توسط آنها دستشان ندهيم، در عين حال كارهاي ايجابي هم بكنيم كه چهره واقعي خود را نشان دهيم. اين اقدامات قطعا در رونق پيدا كردن سفر مردم به كشورمان تاثير دارد.
بهبود روابط ديپلماتيك، بحث مذاكره و برداشته شدن تحريمها چقدر ممكن است در افزايش علاقه گردشگران به اين مقصد مهجور تاثير بگذارد؟ اخيرا شاهد ابراز علاقه تورگردانان امريكايي از برپايي تورهاي ايران بودهايم.
در ارزيابي كلان تمام كساني كه در واقع جزو آمار كلي گردشگري در جهان محسوب ميشوند كه تعدادشان نزديك به چند صد ميليون نفر است، طي سال گذشته بسياري از نقاط جهان را رفتهاند و ديدهاند. وقتي كه ميزان گردشگران كشورهاي مختلف را در آمارها ميبينيد، مشاهده ميكنيد كه ايران عملا يك فضاي تاريكي دارد، درواقع ايران دور زده شده. گردشگران به تركيه رفتهاند، به جنوب خليج فارس رفتهاند، به هند و چين رفتهاند، اما انگار ايران را دور زدهاند. اين قسمت از جهان آنجايي است كه تمام اين چندصد ميليون گردشگري كه در دنيا وجود دارند آن را ناديده گرفتند. اتفاقا هرچقدر در طول اين 30 سال جلوتر ميآييم، ميبينيم كه تمايلات گردشگري، جنبه فرهنگي پيدا ميكند و جنبه خوشگذراني و عشرتي كمتر ميشود. ايران بهطور بالقوه متقاضيان زيادي براي مراجعه دارد، فقط موانع ذهني كه وجود دارد را بايد برطرف كرد، مسلما تمام نكاتي كه اشاره كرديم ميتواند در برداشت اين موانع موثر باشد.
تصوير ايران ناامن كه از آن سخن ميگوييد، در دولت قبل پررنگتر بود و تصويري شبيه به آنچه واقعيت ايران است در دولت اصلاحات بيشتر از هر دولت ديگري بروز و ظهور پيدا كرد، در اين دولت چقدر ميتوان به ارائه تصوير واقعي از كشور و فرهنگمان در دنيا نزديك شويم؟
طبعا در آن زمان هم شاهد اين بوديد كه رفته رفته گردشگري داشت رونق پيدا ميكرد، در عين اينكه شايد ما اهميت موضوع گردشگري را به ميزاني كه امروز متوجه ميشويم، آن موقع متوجه نميشديم. در آن زمان بيشتر ذهن ما، ذهن مديرانمان معطوف بود به اثرات داخلي كه ميتواند رونق گردشگري داشته باشد، مثل بهرههاي اقتصادي يا موضوع اشتغالي كه با رونق گردشگري ميتواند فراهم شود. اما امروز ميبينيم كه در رونق گردشگري، در خود مديريت افكار عمومي در جهان نسبت به اصلاح تصوير ما، ميتواند نقش فوقالعاده مهمي را بازي كند. رونق گردشگري ميتواند درهاي بسياري را كه به دليل سوءتفاهمهايي كه رسانهها ايجاد كردند، باز كند و اين عدم النفعهايي كه به دليل تصوير زشتي كه از ما در جهان ايجاد شده و ناجوانمردانه هم ايجاد شده، اصلاح شود و ضرر و زيان ناشي از آن عدمالنفعها را تحمل نكنيم. امروز متوجه شديم رونق گردشگري ديپلماسي هم هست و در چارچوب ديپلماسي فرهنگي ميتواند موثر باشد. در زمينههاي ايجاد كردن خيلي فعاليتهاي ديگر در عرصه سياسي اقتصادي و... ميتواند موثر باشد.
تعداد روزنامههايي كه به اين موضوع پرداختند زياد شده، اگر ورود گردشگران خارجي به اين واسطه يا هر واسطه ديگري، به ايران زياد شود و ما زيرساخت لازم را براي پذيرايي، خدماتدهي و حملونقل درباره اين گردشگران نداشته باشيم، ممكن است دچار افول ناگهاني در اين مورد شويم؟
متاسفانه درباره خدمات گردشگري، ما در داخل كشور دچار سوءتفاهم هستيم، فكر ميكنيم كه اگر ما هتل 7 ستاره داشته باشيم گردشگران سراغ ما ميآيند. بله دوبي چنين شرايطي دارد، به خاطر هتل 7 ستارهاش ميروند، چون چيز ديگري ندارد. اما ايران به خاطر جذابيتهاي ديگرش انتخاب ميشود. ما در اين زمينه در واقع در حوزه خدمات آنقدر كم وكسري نداريم كه مجبور شويم در خانهمان را ببنديم و پذيراي كسي نباشيم، آمدن كه يكباره اتفاق نميافتد، به مرور كه رشد ميكند، به طبع زمينه سرمايهگذاري در خدمات هم جديتر ميشود و جذابتر و بخش خصوصي تمايل بيشتري در اين زمينه پيدا ميكند، نسبت، نسبت مرغ و تخم مرغ است، نميشود گفت اول مرغ است يا تخم مرغ. اينها روي هم اثرات متقابل دارند و با اين اثرات است كه ميشود ظرفيتهاي ارائه خدماتمان ارتقا بيابد. در جاهاي ديگر دنيا هم مثل اسپانيا اول نرفتند زيرساختهايشان را كامل كنند و بعد بگويند آماده ورود گردشگر هستيم، در سالهاي پيش، حدود 40 سال پيش، گردشگران با كيسه خواب و كوله پشتي به اسپانيا ميرفتند، چون خيلي جاي اقامت قابل توجهي در بسياري از نقاط اسپانيا وجود نداشت. به مرور كه اين حركت صورت گرفت زمينه و جذابيت در سرمايهگذاري ايجاد شد، اين اثر متقابل است كه ميتواند باعث توسعه ظرفيتها و زيرساختها شود، در عين اينكه كشور ما خيلي فقير نيست، ممكن است كمي و كسريهايي در جاهايي داشته باشيم، اما برطرف كردن آن هم كار سختي نيست، ولي اينگونه هم نيست كه ما درها را ببنديم و هروقت كه زيرساختها را كامل درست كرديم، درها را باز كنيم.
در حال حاضر انگشتنگاري از گردشگران برخي كشورها انجام و شنيده ميشود در مورد ويزاي فرودگاهي كه دو هفتهيي است، انگشتنگاري انجام نميشود. چقدر ضرورت اينكه اين مساله برداشته شود، احساس ميشود؟
موضوع انگشتنگاري، متاسفانه خيلي سياسي شده در صورتي كه با اين سيستمهاي امنيتي كه در دنيا ايجاد شده و با اتفاقاتي كه در دنيا افتاده، تقريبا همه كشورهاي دنيا به اين سمت ميروند كه هويت كساني كه به كشورشان مراجعه ميكنند را يك جوري مورد شناسايي قرار دهند. خيلي از كشورها ديگر انگشتنگاري نميكنند، اما عكس از مردمك چشم ميگيرند، اما چون خيلي سياسي نشده، ما خيلي حساسيت رويش نشان نميدهيم. اما فرقي ندارد. هر دو هويت ما را نشان ميدهد. اين چيزها را بايد از بحثهاي سياسي دور كرد. نوع مواجههيي كه دارد، شايد ابتدايش بعضي كشورها اين رفتار را با قصد توهين انجام ميدادند، اما امروزه ميبينيد كه همه جا دوربينهاي مداربسته وجود دارد، ميتوان درباره دوربينها هم گفت دارند توهين ميكنند و به حريم افراد تجاوز ميكنند اما اين اقتضاي جهان امروز است.
در خبرها آمده كه از الان هتلهاي اصفهان و شيراز دارند توسط گردشگران رزرو ميشوند و تا آخر بهار آينده جا ندارند. اين را نسبت به گردشگري دولت قبل كه اوضاع خوبي نداشت چگونه ميبينيد؟
اگر اين اتفاق افتاده باشد خيلي اتفاق مباركي است، اين اتفاق نكته مهمي را دارد نشان ميدهد و آن، اين است كه مشكلات رونق گردشگري در ايران، مشكلات راهبردي است، مشكلات، فقط سياستهاي اجرايي نيست. در مقياس خيلي كلان بايد تصميماتي بگيريم كه اگر آن تصميمات گرفته شود، آنهاست كه ميتواند حلال مشكل باشد. در رونق گردشگري، الان دولت جديد با رويكردهاي جديدش، چند قدم برداشته و در اين موضع مناسبات جديدي را با جهان دارد تعيين ميكند. بحث مذاكرات و ديگر مباحث سياسي مثبت، همه اينها تاثير گذاشته است.