به گزارش سفرنیوز، رونق یا رکود گردشگری علل مختلفی میتواند داشته باشد که نباید بدون تحقیق یکی از این علل را برجستهتر از دیگران بدانیم؛ اما دراین میان سه موضوع امنیت، معرفی جاذبه ها و قیمت مناسب از لازمه های اصلی توسعه گردشگری محسوب می شوند.
آیا با تغییر دولت و انتخاب مدیر جدید صنعت گردشگری ما رونق خواهد گرفت؟ در نگاه اول و با تاملی کوتاه میتوان پاسخ داد که بله صنعت گردشگری ما رونق خواهد گرفت. این نکته از نظر معاون محترم گردشگری نیز به همین صراحت و به تازگی عنوان شده است. اما باید دقت کنیم که رونق یا رکود گردشگری علل مختلفی میتواند داشته باشد که نباید بدون تحقیق یکی از این علل را برجستهتر از دیگران بدانیم، چنانکه معاونت گردشگري قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال جاری (در ۱۳ خرداد سال جاری) نیز صراحتا رشد گردشگری را در دولت پیشین و با مدیران پیشین نیز به حدی مثبت برشمردند که چنین نتیجهگیری کردهاند: «معتقدیم که بر این اساس زودتر از برنامه چشمانداز «ایران ۱۴۰۴» یعنی تا هشت سال آینده از ورود ۲۰ میلیون گردشگر به کشور برخوردار خواهیم شد». از این دو گفته چند نتیجه میتوان گرفت:
نتیجه اول: صنعت گردشگری قبل از تغییر مدیران هم رونق عالی داشته و به زودی به اوج میرسید.
نتیجه دوم: صنعت گردشگری با شرایط مساعدتر امروز، قاعدتا شتاب جهشی خواهد داشت و حتی ممکن است مثلا در پنج سال آینده هم ما به مرز ۲۰ میلیون گردشگر خارجی در سال برسیم.
نتیجه سوم: اصولا گردشگری چندان هم منتظر تغییر مدیران نیست و روند رشد خود را طی میکند.
اما تنها نتیجه گیری سوم صحیح است و اگر واقعا مدیران میخواهند که در مدیریت بر این صنعت قدمهای موثرتر بردارند تا موثر بودن فعالیتهای ایشان به سادگی قابل انکار نباشد باید به سه مسئله توجه جدی کنند:
پیشنیاز اول: امنیت
پیشنیاز دوم: معرفی جاذبهها
پیش نیاز سوم: قیمت مناسب
پیشنیاز اول: امنیت
نگرانیهای امنیتی گردشگران هم معمولا به دو نوع قابل تفکیک است؛ نگرانی از رفتارهای درون جوامع و نگرانی از رفتارهای سیاسی. خوشبخانه نگرانیهای گردشگران خارجی از رفتارهای درون جامعه ایرانی نه تنها بسیار ناچیز است بلکه حتی میزان امنیت اجتماعی در ایران برای بسیاری از ایشان در قیاس با سایر کشورها، تعجببرانگیز است. اما عمدهترین نگرانی گردشگران خارجی از تغییر رفتارهای سیاسی کشور است. چیزی که با تغییر یک رئیسجمهور یا گم شدن یک گردشگر در سمتی از کشور به سرعت ماهیت آن کم رنگ یا پررنگ میشود. بنابراین از نظر بنده در مقوله «فراهم کردن امنیت برای رونق بخشیدن به صنعت گردشگری» اول از همه باید مدیران کلان کشور را متوجه نمود که حتیالامکان از رفتارها و گفتارهای کاهنده اعتماد در سطح جهانی، پرهیز کنند. و بلکه برعکس تمام تلاش خود را برای جلب اعتماد جهانی به کار بندند.
پیشنیاز دوم: معرفی جاذبهها
درباره مولفه دوم صنعت گردشگری یعنی معرفی جاذبه گردشگری در ایران، هم به کرات و بسیار گفته شده است اما آنچه گفته نشده این است که جاذبه پدیدهای نسبی است. آثار تاریخی و طبیعت زیبا و جذاب ما میتواند برای جماعتی مهم نباشد و ما نباید در تبلیغات خود مرتبا از این موارد برای این جماعت غیرعلاقهمند ندا سر دهیم. این شیوه تبلیغ ما آب در هاون کوفتن خواهد بود و سر در برف باقی خواهیم ماند. به طور مثال اگر ما با توجه به ورود انبوه گردشگران آذربایجانی و ارمنی به استانهای شمال غربی کشور فرضا تبلیغات تلویزیونی و چاپی خود را به سمت کشورهای آنان هدایت کنیم و در این تبلیغات مرتبا از تاریخ و طبیعت و فرهنگ ایران بگوییم، کار نابجايی مرتکب شدهایم، چون در تحلیل انگیزه این مسافران که این روزها عمدتا برای معالجات پزشکی در قیمتهای ارزان ایران و کیفیت مطلوب آن است، کوتاهی کردهایم. در این مورد به جای تبلیغ تختجمشید باید تخت بیمارستان را تبلیغ کرد. همین اشتباه هم ممکن است از سوی مدیران فعلی سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری هم رخ دهد چرا که در سخنان اخیر هم دیده شده که توجه خاصی به گردشگران چینی وجود دارد و بناست که راهکارهای ورود گردشگر چینی به ایران هموار شود. اما باید دقت کنیم که گردشگرهای کشورهای فقیر بیش از جذابيتهای تاریخی و فرهنگی کشور مقصد به سوی جذابيتهای مدرن آن کشورها جذب میشوند. به همین دلیل است که دوبی بسیار بیش از ایران از کشورهای فقیر پذیرايی میکند در حالی که سفر به ایران قاعدتا ارزانتر تمام خواهد شد. اما بر عکس این قضیه هم رخ میدهد گردشگران کشورهای مرفه به برخی از وجوه فرهنگی و تاریخی ما آنچنان توجه نشان میدهند که خود ما از میزان توجه آنان متعجب میشویم.
پیشنیاز سوم: قیمت مناسب
و سرانجام در مورد سومین مولفه یعنی ارزان تمام شدن سفر هم که خوشبختانه یا متاسفانه شرایط ارزش پولی ما به نحوی تغییر کرده است که ایران در صدر کشورهای ارزان جهان برای سفر قرار گرفته است و شرایط از این بهتر متصور نیست.
نتیجهگیری
مدیران کلان کشور باید با القاي حس اعتماد سیاسی به ایران راه صنعت گردشگری را هموار کنند تا حداقل به بخشی از بحران بیکاری در کشور به سادگی و سرعت پاسخ داده باشند. مدیران صنعت گردشگری به اجرايی شدن و ثابت شدن بند فوق کمک کنند که این ارزشمندترین کار آنان خواهد بود. در انتخاب جامعه هدف برای جلب گردشگر بیشتر دقت کنیم و نیازهای این جامعه هدف را به خوبی تحلیل کنیم.