به گزارش سفر نیوز،قشم بزرگترين موزه خليج طبيعي فارس در كشور ايران هنوز از وجود يك خانه كوچك كه از گذشته سخن بگويد، بيبهره است.
موزهها به سان خانههايي هستند كه اسرار و حافظه ملي يك كشور را پاس ميدارند. اسرار كه بسياري از كشورهاي جهان نه تنها آن را پاسداري و نگهداري ميكنند بلكه به اين ميانديشند كه هر تكه و هر قطعهاي را كه از ميراث مشترك بشر مانده باشد را به كشور خود بكشانند، موضوعي كه در مورد كشورهاي آسيايي زياد اتفاق افتاده و بسياري از آثار تمدن شرقي امروز در موزههاي آمريكايي و اروپايي ديده ميشود و موزههاي بزرگ جهاني هر كدام گوشهاي از ميراث فرهنگي شرق را در جاي جاي خود پاسداري ميكنند. اين رقابت كه كدام كشورها در سازندگي تمدن بشر دست بيشتري داشتهاند اگر با يك نگاه صحيح هدايت و اداره شود، ميتواند رويكرد مثبتي باشد كه در آينده بشر نيز تاثير بسزايي داشته باشد زيرا كه گذشته پرافتخار، جاده ساز آينده پربار ميشود، بنابراين رويكرد حفظ باقي مانده ميراث گذشته در قالب موزهها، رقابتي اجتنابناپذير است. در اين شرايط و تلاش همه جانبه براي سهيم بودن در گذشته بشري، قشم بزرگترين موزه خليج طبيعي فارس در كشور ايران هنوز از وجود يك خانه كوچك كه از گذشته سخن بگويد، بيبهره است. اين در حالي است كه شهرهاي كوچكتر و حتي داراي آثار فرهنگي و ميراثي كمتر از قشم داراي موزه شدهاند يا لااقل خانهاي تاريخي در آنها شكل موزه به خود گرفته است و به هر حال پاسدار آثار تاريخي آن شهر است.
وعدهاي كه عملي نشد
ايران زمين از جمله مناطق تمدن ساز بوده است. گواه اين مدعا اين است كه بسياري از باستان شناسان از حدود 100 سال پيش منطقه ايران را براي كند و كاوهاي خود انتخاب كردهاند اما با وجود اين نقش گسترده از احداث موزههاي قوي كه امكان رقابت با موزههاي ديگر را داشته باشد، بيبهره است. راهاندازي موزههاي روستايي در قشم خبري بود كه در سال گذشته بسياري از فرهنگيان را بر سر شوق آورد. اين شور و شوق از آن جهت بود كه اهالي فرهنگ و تاريخ تصور ميكردند كه بنا شدن اين موزه ميتواند راه را براي جلوه و نمود آثار وطني باز كند و آنها را از چشم و ديد قاچاقچيان حفظ نمايد. نبود يك ساز و كار مشخص و حساب شده براي پاسداري از آثار باستاني در خليجفارس باعث شده آسيبهاي زيادي از جمله قاچاق عتيقه و آثار كهن در اين مناطق رشد كند و ريشه بگيرد. سنتي مذموم كه ميتواند ريشههاي فرهنگي يك جامعه را بسوزاند و همواره مورد انتقادهاي گسترده قرار گرفته است. هماكنون يكي از نگرانيهاي مناطق شرقي و جنوبي كشور قاچاق اشياي باستاني و عتيقه است و هر از چند گاهي با تلاشهاي نيروي انتظامي چند قطعه شيء ارزشمند از دست قاچاقچيان عتيقه مصادره ميشود، اما با اين همه به دليل نبود انسجام در مديريت اين اشيا، رها بودن آنها در برخي عرصههاي باستاني و طبيعي و نيز نبود مكاني تحت عنوان موزه براي نگهداري آنها باعث شده كه قاچاق عتيقه همچنان در اين مناطق صورت بگيرد و عدهاي بيتعصب سرمايههاي مملكت را به ثمن بخس به آن سوي مرز بفرستند.
تاريخسازان در كمين تاريخ ايران
عبدالرضا دشتيزاده رئيس اداره ميراث فرهنگي سازمان منطقه آزاد قشم انتقاداتي گسترده به اين فرآيند نادرست مطرح كرده و گفته است موزههاي روستايي قشم ميتوانند مدارك بلامنازع حضور چند هزار ساله ايرانيان در خليجفارس باشند و اين باعث آشتي فرهنگها خواهد شد. بسياري از خانههاي روستايي و شهري قشم به لحاظ نوع معماري، داراي ارزش ميراثي هستند كه قابليت تبديل شدن به موزه را دارند تازيان تاريخ نداشتهشان را دارند بازسازي ميكنند و ما تاريخ داشته خود را بر باد ميدهيم. اين مسئول به لزوم پويايي و به روزسازي موزهها و به اهميت و نقش موزهها در فرهنگ و هويت كشور تاكيد كرده است. صحبتهاي وي از آن جهت قابل تامل است كه نبود موزههاي بزرگ تاريخي در استانهاي جنوبي، از جمله هرمزگان فرصت را براي دلالان تاريخ مهيا كرده است. جعل تاريخ و اسنادسازي و مصادره اشياي تاريخي استانهاي جنوبي ايران به نام خود از جمله فعاليت كشورهاي بيتاريخ و هويت حاشيه خليجفارس است كه آسيبي جدي را متوجه تاريخ و گذشته اين مرز و بوم ميكند.
دشتيزاده كمترين فايده موزهها در قشم را معرفي فرهنگ غني مردم جزيره به گردشگران ذكر كرد و گفته است: يكي از اولويتهاي راهاندازي موزهدر قشم به دليل همجواري اين شهرستان جزيرهاي با كشورهاي حاشيه جنوبي خليجفارس، است. به گفته وي بهرغم همه تهديدات در قشم هيچ نوع موزهاي نيست مگر موزه ژئوپارك كه آن هم كاملا غيراستاندارد است. موزههاي روستايي قشم ميتوانند مدارك بلامنازع حضور چند هزار ساله ايرانيان در خليجفارس باشند و اين باعث آشتي فرهنگها خواهد شد. وي با اشاره به وجود دهها موزهدر كشورهاي حاشيه جنوبي خليجفارس، نبود موزه در قشم به عنوان بزرگترين جزيره خليجفارس را تامل برانگيز دانست. همچنين وي تصريح ميكند كه بسياري از خانههاي روستايي و شهري قشم به لحاظ نوع معماري، داراي ارزش ميراثي هستند كه قابليت تبديل شدن به موزه را دارند.
دشتي زاده در ادامه به تلاشهايش براي راهاندازي موزهدر ساختمان در حال تخريب گمرك اشاره كرد كه تاكنون محقق نشده است.
اين باستانشناس با اشاره به تعدد موزهها در كشورهاي حاشيه جنوبي خليجفارس، وضعيت موزهها را در نوار شمالي درياي پارس، از بوشهر تا بندرعباس در مراكز دو استان بزرگ ساحلي، تاسف آور خواند و تنها دو موزه تقريبا استاندارد را ذكر كرد كه آن دو نيز از كاستيها رنج ميبرند.
موزهسازي قانون ميخواهد
شايد بسياري از ما به اهميت موزهداري آگاه باشيم اما اينكه چرا بسياري از شهرهاي ما فاقد موزه هستند پرسشي است كه شايد يك باستان شناس و متخصص موزهداري بهتر بتواند دلايل آن را واكاوي كند.
دكتر قدير افروند باستانشناس و متخصص موزهداري به تهران امروز ميگويد: همه ما به اهميت موزهداري آگاه هستيم. موزهها تاريخ و فرهنگ و هويت ما را ساخته و آن را شكل ميدهند. اين حقيقت كه موزهها حقايق تاريخي را بازگويي ميكنند؛ مسئله روشني است اما نبايد فراموش كنيم كه اين موضوع بهسازو كار نياز دارد كه تنها در صورت برنامهريزي متوليان قابل اجراست. در بسياري از كشورها به اين نتيجه رسيدهاند كه موزهسازي را جزو قوانين خود جاي بدهند. اين قوانين روشن به احداث موزهها كمك مهم و تاثير گذاري ميكند. نقش قوانين محكم و مشخص كه به تاسيس موزهها كمك كند،تا به امروز در كشور ما چندان جدي گرفته نشده است.
وي تاكيد ميكند: در برنامه سوم توسعه بخشي از وظايف شوراهاي شهري شهرداريها و ميراث فرهنگي را موظف ميكرد كه به توسعه موزهها و حفظ و مرمت آثار باستاني بپردازند موضوعي كه اگر تا به اين لحظه پيگيري ميشد ميتوانست بسياري از شهرهاي ما را موزهدار كند، اينكه كسي به صورت دلسوزانه با شهرداري وارد مذاكره شود تا موزهاي پا بگيرد،مسئلهاي نيست كه موزهسازي را مستمر و مداوم كند. در فنلاند يا بسياري از كشورها تاسيس دو موزه براي هر شهري مسئلهاي ضروري است و هر شهردار موظف به انجام اين كار است زيرا اعتقاد بر اين است كه مردم يك شهر زماني كه از هويت و گذشته خود مطلع ميشوند ميتوانند به ماندن در شهرهاي خود با اميد و انگيزه بيشتري بنگرند، زيرا آگاهي از اين موضوع سبب هويتسازي ميشود. اينكه شهرستانهاي ما با كمبود موزه مواجه هستند يك درد فرهنگي است دردي كه كسي تا به حال براي آن برنامهريزي نكرده و آن را احساس نيز نكرده است.
موزهها جذابيت و آموزش ميخواهند
آگاهي از روش و فرآيند موزهداري مسئله ساده و بياهميتي نيست كه هركسي در زمينه آن صاحب نظر باشد و آن را به دست بگيرد. به دليل اهميت مديريت موزه هاست كه ديده ميشود، برخي از موزهها در سطح جهاني مطرح شده و بازديد كنندگان فراواني دارند و بسياري ديگر در كسب مراجعان موفق نميشوند.
افروند مدرس موزهداري درباره مشكلات موزهها ميافزايد: فرآيند موزهداري اهميت فراوان و غيرقابل انكاري دارد. وظايف و اهداف موزهداري در كشورما به درستي محقق نميشود. گاهي ميبينيم موزهاي با هزينه بسيار مانند ساختمان و كاركنان و غيره به وجود ميآيد اما در عمل ميبينيم فايدهاي براي بدنه فرهنگي حاصل نميشود به اين معني كه كسي به اين موزه مراجعه نميكند يا اسمي از آن موزه به كار برده نميشود. جذابيت و آموزش دو وجه مهمي هستند كه بايد در موزهداري رعايت شوند. نبود هر كدام از اينها توازن موزهداري را برهم ميريزد.اشياي موزه بايد جابهجا شوند و نمايشگاههاي فصلي هم بايد در موزه برگزار شود؛ اين مسئله بايد مورد توجه قرار بگيرد.
موزه رفتن در شرايط متفاوت
موزه رفتن مانند بسياري از امور فرهنگي ديگر از شرايط يك شهر نشات ميگيرد. افروند به شرايط رفتن به موزه توجه كرده و ميگويد: موزه رفتن مانند هر كار فرهنگي ديگر به شرايط اقتصادي و اجتماعي يك شهر بستگي دارد زماني كه دغدغه اقتصادي،حرف اول مردم يك شهر باشد بسياري از امور فرهنگي به حاشيه رانده ميشودو مسئلهاي كه بايد آن را فراموش نكنيم آن است كه موزهها بايد جذابيت بيافرينند نه اينكه سعي شود با تبليغات گسترده كسي را براي يك مرتبه به موزه بكشانيم.
لوازم امروز خانه ديروز
اينكه بسياري از ما سعي ميكنيم آلبومها و خاطرات گذشته خود را نگه داريم، نشان از اهميت يك اتفاق دارد. اتفاقي كه به ما ميگويد حافظه گذشته در تازگي روح بشر و اميدوار به آيندهاش تاثير فراوان ميگذارد. شايد همين موضوع است كه به ما ميگويد نمادهاي تاريخي كه مال نياكان ماست را نبايد به آساني به ديگري سپرد. به نظر ميرسد اين مصوبه دولت دهم مانند بسياري از مصوبات ديگر فقط براي بايگاني اداري خلق شده و قرار نيست اثري از اجراي آن ديده شود، چون حركتي در زمينه عملي شدن آن ديده نميشود و جايي سخني از تخصيص اعتبارات به موزه و احداث آن به ميان نيامده است. هر چند كه انبوه مصوبات نيمه كاره كه سرنوشت ساز هستند روي دوش دولت سنگيني ميكند، اما مصوباتي اينچنيني را نبايد از نظر دور داشت كه پاسداري از هويت و تمدن و فرهنگ هر منطقه بيشك نقش بيبديلي در ارتقاي سطح فرهنگ آنجا خواهد داشت كه تبعات مثبت ارتقاي فرهنگي در ابعاد مختلف بر همگان روشن است.