جاي موسيقي جنگ در موزه نيست
يکشنبه، 10 مهر 1390     ساعت: 16:46

به گزارش سفرنیوز، نمي‌توان تنها به گردآوري موسيقي جنگ پرداخت و به آن جنبه موزه اي داد. ما به اين گونه از موسيقي، نياز داريم و نمي توانيم بي تفاوت از کنار اين موسيقي بگذريم اما بايد ان را برمبناي سليقه نسل امروز و با صداهاي تازه دوباره سازي کنيم.

نمي توان تنها به گردآوري موسيقي جنگ پرداخت و به آن جنبه موزه اي داد. ما به اين گونه از موسيقي، نياز داريم. کشورهاي ديگر هنوز براساس رويدادهاي جنگ جهاني دوم فيلم و موسيقي مي سازند؛ کشوري چون آمريکا در فيلم هاي خود نوعي جنگ پنهان را زنده نگه مي دارد پس ما هم نمي توانيم بي تفاوت از کنار اين موسيقي بگذريم اما بايد آن را برمبناي سليقه نسل امروز و با صداهاي تازه دوباره سازي کنيم.

احمدعلي راغب، آهنگساز، موسيقي جنگ را نوعي موسيقي مارش و برگرفته از ميزان بندي هاي هر ملت مي داند و مي گويد: موسيقي جنگ در ايران از موسيقي مقامي بهره گرفته با ميزان بندي هاي مساوي و قرينه و بدون پيچيدگي؛ موسيقي جنگ، گونه اي از موسيقي است که پيام روز جامعه را منتقل مي کند و مي کوشد تا مردم را به همدلي و همبستگي با يکديگر دعوت کند. جذاب است و براي عوام ساخته شده. هم احساس شنونده را برمي انگيزد هم با انتخاب شعرهاي درست و پرمعني، شعور او را نشانه مي گيرد.

او موسيقي انقلاب را بي تاثير بر موسيقي جنگ مي داند: سرودهاي انقلابي براي تهييج مردم و اميدوارکردن آنها به تغييرات بنيادين و سرنگوني رژيم پهلوي خوانده و سروده مي شد. براي مثال«بهاران خجسته باد» را کرامت دانشيان سال 1351 و در زندان سرود گرچه اين ترانه، همزمان با انقلاب اجرا و شنيده شد. اما اين سرودها جنبه ملي- ميهني داشت و به ما گفته بودند کمتر از اصطلاح «ملي- ميهني» استفاده کنيم چراکه در جنگ تحميلي ايران و عراق، موارد ديگري جز خاک وطن هم مطرح بود و تنها الگوي ما ترانه هاي ميهني دوره مشروطه بود.

راغب به نقش پررنگ شعر و کلام در موسيقي جنگ اشاره و بيان مي کند: موسيقي در آن دوره، حاملي بود که پيام جنگ را به گوش مخاطبان در هر گوشه از ايران و با هر ميزان دانش و در هر رده سني مي رساند. پيامي که روشن و بدون پيچيدگي و در عين حال، جذاب بود. پيغامي که مي کوشيد حال و وضع رزمندگان را به مردمي که در شهرها و روستاهاي مختلف زندگي مي کردند برساند و آنان را با حال و روز رزمندگان آشنا کند. براي مثل در تصاوير مي ديديم پيرزني که در دهات گيلان زندگي مي کرد و هيچ تصوري از کردستان نداشت اما از موسيقي و کلامي که در اين قالب به او منتقل مي شد دريافته بود که آنجا سرد است و بچه ها به دستکش نياز دارند پس نشسته بود و براي رزمنده ها دستکش بافته بود.

آهنگساز سرود«اين پيروزي، خجسته باد اين پيروزي» رشد موسيقي کلامي را به رواج موسيقي مذهبي در دوره صفويه نسبت مي دهد و مي گويد: تا پيش از دوره صفويهموسيقي ما بي کلام بود. در زمان پادشاهان صفوي موسيقي مذهبي شکل گرفت و برپايه کلام استوار شد. رديف هاي موسيقي را هم از دل موسيقي مذهبي استخراج کردند. اما اواسط دوره قاجار اين گونه از موسيقي شکل ديگري به خود گرفت و شعر سعدي و حافظ و مولانا جايگزين اشعاري شد که مثلا در سوگ حضرت علي اکبر مي خواندند. چراکه آواز ريتم ندارد و هر واژه اي را مي توان جايگزين آن کرد. اين گونه بود که ما هم در دوران جنگ از موسيقي دوره مشروطه بهره گرفتيم و اشعار خود را بر آن سوار کرديم.

راغب با اشاره به اين که موسيقي دفاع مقدس، موسيقي موزه اي نيست مي گويد: نمي توان تنها به گردآوري موسيقي جنگ پرداخت و به آن جنبه موزه اي داد. ما به اين گونه از موسيقي، نياز داريم. کشورهاي ديگر هنوز براساس رويدادهاي جنگ جهاني دوم فيلم و موسيقي مي سازند؛ کشوري چون آمريکا در فيلم هاي خود نوعي جنگ پنهان را زنده نگه مي دارد پس ما هم نمي توانيم بي تفاوت از کنار اين موسيقي بگذريم اما بايد ان را برمبناي سليقه نسل امروز و با صداهاي تازه دوباره سازي کنيم.

آهنگساز«اي مجاهد شهيد مطهر» به رواج بي فرهنگي در ايران اشاره مي کند: امروز خوراک فکري ما را شبکه هاي ماهواره اي تامين مي کنند؛ گرچه راديو و تلويزيون ما آن گونه که بايد و شايد نياز مخاطب امروز را نمي شناسند. يادم هست وقتي بچه بودم مادرم داستان مختار را برايم تعريف مي کرد و من عاشق مختاري بودم که او مي گفت. رسانه ملي، ميلياردها تومان هزينه مي کند تا مجموعه مختار بسازد؛ سريالي که با ديدن آن تاسف خوردم چرا اسمي به نام مختار را مي شناسم.