به گزارش سفرنیوز، هشتم و نهم خرداد، به همت موسسه بينالمللي مطالعات شهرسازي و معماري رايا، همايشي بينالمللي تحت عنوان «معماري و توريسم» در شهر مشهد برگزار شد. کریس باس استاد دانشگاه سيدني استراليا يكي از چهرههاي شاخص جهاني بود که در اين برنامه حضور داشت که در ادامه متن كامل گفتوگوي اختصاصي با آن را می خوانید.
معماري از آن دست مقولاتي است كه ميتواند در جذب گردشگر موثر واقع شود. هم آثار تاريخي و هم نمونههاي نوين و مدرن شهرسازي اگر به دقت مورد تحليل قرار گيرند، ميتوانند چنين نقشي را به درستي ايفا كنند كه در اصطلاح «گردشگري شهري» خوانده ميشود. هشتم و نهم خرداد، به همت موسسه بينالمللي مطالعات شهرسازي و معماري رايا، همايشي بينالمللي تحت عنوان «معماري و توريسم» در شهر مشهد برگزار شد تا با مشاركت صاحب نظران هر دو حوزه، راهكارهايي را ارائه دهد تا اين مهم، در ايران نيز همگام با عرصه جهاني به منصه ظهور رسد. يكي از چهرههاي شاخص جهاني كه در اين برنامه حضور به هم رسانده بود، «كريس باس»بود كه مقالهيي مبسوط هم با عنوان «معماري و گردشگري شهري» ارائه داده بود. او كه استاد معماري دانشگاه صنعتي سيدني است، به خاطر طراحي مركز شناي المپيك (مكعب آبي) در پكن جايزه اتمسفر در نهمين گردهمايي معماري ونيز در سال 2008 را از آن خود كرد و چهار سال بعد نيز خود را شامل جايزه 40 زير 40 كه به 40 معمار كمتر از سن 40 سال اعطا ميشود، كرد. او كه به گفته خود، بخش زيادي از عمر خودش را مصروف مطالعه درباره نسبت گردشگري و معماري كرده است، اكنون طراحي سه پروژه در اصفهان، جزيره كيش و جزيره هندورابي را هم در كشورمان در دست دارد. در ادامه متن كامل گفتوگوي اختصاصي با مدير شعبه آسيا پاسيفيك موسسه معماري بينالمللي لاوا (LAVA) را ميخوانيد...
گردشگري شهري از نگاه شما چگونه مفهومي است؟
براي اين مفهوم يك تعريف مشخصي وجود ندارد اما همه شهرهاي بزرگ در حال رقابت با يكديگر در اين مورد هستند و بين محلهاي بزرگ گردشگري در دنيا مانند گراند كانيون، آبشار نياگارا و آبشار آنجل در امريكا و همه شهرهاي بزرگ در اين باره رقابت وجود دارد تا آن را گسترش دهند. سوال اين است كه ايران برنامهاش براي اين قضيه چيست و چگونه ميتواند گردشگران بيشتري را جذب كند، چون ايران امكانات زيادي در مورد جذب توريست دارد چگونه ميتواند از اين ساختارها استفاده كند؟ اين سوالي است كه بايد به آن پاسخ داده شود.
نقش معماري را تا چه اندازه در گردشگري موثر ميدانيد؟
اين محلهاي گردشگري ميتوانند طبيعي باشند مانند كوهها، درياچهها و ساير عوارض طبيعي يا اينكه جذابيتهاي تاريخي مانند شهر ونيز يا همين ايران كه البته همه اينها ميتواند از طريق كار معمارها بهبود پيدا كند مانند سازههاي گراند كانيون كه از بالا به كل عرصه و طبيعت بكر و دست نخورده تسلط داريد يا در ونيز كه ساختمانهايي دارد كه ديد بهتري به طبيعت دارد در آنجا كيفيت آن را بهبود ميبخشد. در اين ميان نقش معماري است كه اين تجربه را تشديد ميكند، قوت ميبخشد و بزرگتر و پراهميتتر و زيباتر ميكند.
در ايران كدام يك از جاذبهها را سراغ داريد كه ميتواند واجد اين ويژگيها در جهت جذب گردشگر باشد؟
من البته فقط سه شهر بزرگ تهران، اصفهان و بندرعباس را در ايران ديدهام كه چنين ويژگيهايي را دارند. اما مشكلي كه بايد حل شود، رسيدن به ايران و عبور و مرور در آن است كه گردشگري ميخواهد از محلي به محل ديگر برود.
ناظران و كارشناسان بينالمللي، ايران را جزو 20 مقصد اصلي گردشگري جهان در سال 2014 ميدانند. اتفاقي كه پس از 25 سال در حال رخ دادن است. تصور ميكنيد چه بايد شود تا اين پيش بيني، محقق شود؟
نخستين مشكل گرفتن ويزا ست. ديگر، مساله پرواز به اينجا ست. شما از سيدني نميتوانيد مستقيم به ايران بياييد. بايد به دوحه آمده كه اين خود، مشكلات خاص خودش را دارد. وب سايتهاي رزرو هتل، عملا كاري انجام نميدهند. وقتي دست تان به ويزا و پاسپورت ميرسد تازه بايد شكل مناسبي از حمل و نقل را داشته باشيد. مساله ديگر، جاي مناسبي براي ماندن است كه البته جالبتر و جذابتر اين است كه از اماكن تاريخي براي اين كار استفاده كنند. ممكن است كمي عجيب باشد اما گردشگر دوست دارد وقتي به جايي ميرود به خوبي استراحت كند، جاي تميزي براي اقامت داشته باشد و البته بايد امنيت كامل و از رفتن به مكان مقصد حس خوبي داشته باشد. بايد همان كاري را كرد كه اكنون دوبي ميكند. خيلي راحت ميتوان به آنجا رفت وخيلي راحت هم بيرون آمد. در آنجا محلهاي اقامتي خيلي شيك و مرتبي وجود دارد و بايد كه اين اتفاقات در ايران بيفتد. گردشگران بينالمللي هم البته به اين اختلاف فرهنگها علاقه نشان ميدهند. از يك طرف خيلي دوست دارند با فرهنگ و مذهب ايران آشنا شوند و از سوي ديگر نبايد بترسند كه ناگهان دست از پا خطا نكنند و اشتباهي كنند كه و موجب دردسر و شرمندگي شان شود. خيلي از آنهايي كه به اسپانيا و ايتاليا و امثالهم ميروند جوان هستند كه صرفا براي تفريح ميروند اما تفاوتي كه ايران دارد اين است كه فرهنگ بسيار غني دارد و مسافرانش ميتوانند چيزهاي زيادي از فرهنگ اينجا ياد بگيرند. طبيعتا سن و نوع گردشگري كه به ايران ميآيد ميتواند تفاوت داشته باشد كه عموما در ميانسالي و در دوره بازنشستگي به سر ميبرند.
چندمين بار است كه به ايران ميآييد؟ و مردم اين سرزمين را چگونه ديدهايد؟
دومين بار است كه ميآيم. جالب است كه به شما بگويم ايرانيان را خيلي جاها ميبينم. يك كارفرما در آلمان داشتم كه يك ايراني به نام سيد محمد اُريسي بود و حس شوخ طبعي داشت. خيلي چيزها را درباره ايرانيان از او ياد گرفتم كه مهمان نواز هم بود. آشپزي ميكرد و حتي وقتي نخستينبار به نزدش رفتم، برايم قهوه درست كرد. نوبت پيش هم كه مهمان چند معمار در تهران بودم آنها نيز مهماننوازي شان را نشان دادند و برايم قهوه و كيك شكلاتي مهيا كردند.
آيا عموم هموطنان شما مايل به سفر به ايران هستند يا همچنان تحت تاثير موج تبليغات منفي، از سفر به ايران ميهراسند؟
تصوري كه از ايران است عملا با چيزي كه در اينجا هست بسيار فرق ميكند. رسانههاي جهاني اينگونه القا ميكنند كه اينجا خيلي امن نيست اما وارد اينجا كه ميشويد ميبينيد كه اصلا اينگونه نيست و ايران، كشور زيبايي با مردمي مهمان نواز است. همكاران معمار من خيلي دوست دارند كه براي يكبار هم كه شده ايران را ببينند ولي خيلي كار راحتي برايشان نيست و اگر مشكل تهيه ويزا و اقامت براي آنها آسانتر شود كه پيشتر دربارهاش گفتم، حتما به كشور شما سفر خواهند كرد.