یک تصمیم خسارت‌بار در وزارت فرهنگ
شنبه، 26 مرداد 1398     ساعت: 12:37
ایسنا: از چندی پیش، خبری در لابه‌لای حرف‌های برخی دست‌اندرکاران حوزه‌ی بین‌الملل نشر ایران در بخش خصوصی و دولتی به گوش می‌رسید که وقتی در فضای رسانه‌ایِ غیر رسمی و رسمی منتشر شد، برخی مسؤولان مرتبط، استدلال‌ها و توجیه‌هایی بیان کردند که از خود خبر، عجیب‌تر بود. خبر این بود که مسؤولان معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مؤسسه‌ی نمایشگاه‌های فرهنگی که از زیرمجموعه‌های آن است، تصمیم گرفته‌اند که جمهوری اسلامی ایران از حضور در نمایشگاه‌های بین‌المللی کتاب وین (اتریش)، بلگراد (صربستان) و احتمالا پاریس (فرانسه) صرف نظر کند و به‌جای آن‌ها، در تقویم کاری، حضور در نمایشگاه‌های بین‌المللی کتاب کابل (افغانستان)، بغداد (عراق)، دمشق (سوریه) و بیروت (لبنان) را در دستور قرار دهد. به عقیده‌ی این قلم، این تصمیم، با این شکل اتخاذ و اجراء، تصمیمی نادرست، خسارت‌زا و اگر نه از سر عافیت‌طلبی، دست‌کم غیر قابل توجیه و غیر قابل دفاع بوده است؛ به این دلیل‌ها: یک. توجیهِ بیان شده برای صرف نظر کردن از حضور در برخی نمایشگاه‌های اروپایی، شرایط اقتصادی کشور عنوان شده است؛ طبعا قابل پذیرش نیست که شما برای صرف‌جویی مالی بخواهید از حضور در دو نمایشگاه صرف نظر کنید و به‌جایش حضور در چهار نمایشگاه دیگر را تعیین کنید. دو. اگر غفلت از حضور در حوزه‌های استراتژیکی همچون افغانستان و عراق، اشتباه بوده که قطعا بوده، ترمیم آن با ایجاد زخم و حفره در جایی دیگر از همان کالبد، قطعا کار و اقدامی منطقی نیست. خصوصا که مسؤولان عالی‌رتبه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیِ فعلی در دولت کنونی، در ۷-۶ سال گذشته در همین وزارتخانه و در همین حوزه فعالیت داشته‌اند. پس ابتدا باید نسبت به آن غفلت پاسخگو باشند، بعد به تخریب جدید اقدام کنند. سه. حضور صنعت نشر ایران در عرصه‌های تراز اول جهانی از نظر فرهنگی، اقتصادی، سیاست خارجی و غیره، کاملا "ضروری" و بعضا می‌توان گفت، "حیاتی" است. پس هیچ مقامی، از سر عافیت‌طلبی در زمینه‌ی کارِ در شرایط سخت، نباید از آن صرف نظر کند. چهار. اگر مبنا، صرفه‌جویی است برای محافظت از منافع ملی – که اتفاقا خیلی وقت‌ها، منافع ملی در آن است که در شرایط سخت اقتصادی، در حوزه‌ی فرهنگ و بویژه دیپلماسی فرهنگی سرمایه‌گذاری شود – از این موضوع نمی‌توان گذشت که در چند سال گذشته، خصوصا در همین دوره‌ی ۷-۶ ساله، چه سرمایه‌گذاری‌ها در زمینه‌ی نمایشگاه‌هایی چون وین و بلگراد شد که حالا با یک تصمیم آنی، همه‌ی آن‌ها، باد هوا شده به نظر می‌رسد. از نظر شرعی و قانونی، پاسخگوی این ضرر عظیم ملی چه کسی است؟ و چه کسی باید باشد؟ پنج. ما در نوروز ۱۳۹۶ در بوق و کرنا کردیم که رییس جمهوری وقت فرانسه از غرفه‌ی ایران در نمایشگاه کتاب پاریس دیدن کرده است، چند ماه قبل از آن، به خود نازیدیم که صدر اعظم اتریش در غرفه‌ی ایران در نمایشگاه کتاب وین حضور یافته است، سال ۱۳۹۵ میهمان ویژه‌ی نمایشگاه کتاب بلگراد بودیم و میزبان رییس جمهورها و مقامات این کشور و کشورهایی دیگر که به انعقاد تفاهم‌نامه‌هایی برای تبادل فرهنگی متقابل هم انجامیده بود. بالاخره یا آن سرمایه‌گذاری‌ها نادرست بوده و جواب نداده است، یا تصمیم امروز نادرست است. سیستمی که آن زمان هم مسؤول بوده است، کدام را تایید می‌کند و دقیقا پاسخگوی کدام است؟ شش. گفته شده که ما این تصمیم را گرفتیم که ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس‌مان در جغرافیای سلطه‌ستیز بازتاب یابد. آیا صدای مقاومت و انقلاب ما در حوزه‌هایی چون افغانستان، عراق، سوریه و لبنان تاکنون بازتاب نداشته است؟ این‌که واویلاست و اتفاقا باز هم مسؤولان سیاست‌گذار و مجری فرهنگی باید پاسخگوی آن باشند. از سوی دیگر، آیا صدای انقلاب و دفاع ما بهتر است به گوش غربی‌ها برسد، یا مردم افغانستان و لبنان که در عجین شدن زندگی با دفاع، اگر از ما جلوتر نباشند، قطعا عقب‌تر نیستند. هفت. این تصمیم که همگان می‌دانند وقتی اجرا شود، دیگر تا اطلاع ثانوی بازگشت‌پذیر نخواهد بود، با سیاست‌های کلی دولت حاضر، مطابقت ندارد. اگر مبنا، بسته شدن درها بود و پشت کردن به غرب، نه برجام باید به سرانجام می‌رسید، نه وزیر خارجه‌مان تاکید می‌کرد که اگر زمان به گذشته برگردد، باز هم برجام را امضاء می‌کنیم، و نه دیگر وزیر خارجه و رییس جمهورمان باید به نیویورک سفر می‌کردند. ضمن آن‌که این تصمیم، با شعارهای همیشگی دولت در زمان انتخابات و سال‌های پس از آن نیز هم‌خوانی ندارد. هشت. همه‌ی بیان‌ها، ازجمله بیان رییس مؤسسه‌ی نمایشگاه‌های فرهنگی و معاون امور فرهنگی وزارت ارشاد، در این زمینه، تاکنون کلّی بوده است. هیچ‌وقت هیچ دلیل مستدل، علمی و آماری برای این چرخش ارایه نشده است. همچنین تاکنون مشخص نشده است که آیا افرادی که به‌عنوان هم‌اندیشی، پیش از اعلام این تصمیم دعوت شده بودند، و عموما سابقه‌ی بسیار در این‌گونه حضورهای بین‌المللی دارند، آیا متفقا حامی چنین تصمیمی بوده‌اند؟ اگر آری، پس باید پاسخگوی تناقض به‌وجود آمده با همه‌ی اظهار نظرهایشان در سال‌های گذشته باشند، و اگر خیر، چگونه نتیجه‌ی هم‌اندیشی با جمع متخصصان، خلاف نظر آن‌ها اعمال شده است؟